شمارهٔ ۸۶۰
چو لطف کردی و برداشتی به اعزازم
قبول کردهای ای دوست رد مکن بازم
مکن ز یار به آزار ترکِ دلداری
چو برگرفتی و بنواختی می اندازم
چنان ضعیف شدم در فراقِ تو که به جهد
ز اندرون به دهان برنیاد آوازم
چنان ز شوقِ تو مستغرقم که از حیرت
دمی ز فکرِ تو با خویشتن نپردازم
مگر موافق رایِ تو نیست می خوردن
که مست می شوم و فاش می شود رازم
چه می کنم نخورم ترکِ دُردِ می کردم
همان به است که با دردِ خویشتن سازم
نزاریِ توام آخر اگر چه هیچ نیام
ولی به قهر مرانم به لطف بنوازم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو لطف کردی و برداشتی به اعزازم
قبول کردهای ای دوست رد مکن بازم
هوش مصنوعی: وقتی که با محبت و مهربانی به من توجه کردی و مرا عزیز شمردی، ای دوست، خواهش میکنم مرا دوباره نادیده نگير.
مکن ز یار به آزار ترکِ دلداری
چو برگرفتی و بنواختی می اندازم
هوش مصنوعی: نباید به دوست خود آسیب برسانی، زمانی که او به تو عشق ورزیده و محبت کرده است، زیرا اگر او را رنجانده و از خود برانید، در نهایت من هم او را رها میکنم.
چنان ضعیف شدم در فراقِ تو که به جهد
ز اندرون به دهان برنیاد آوازم
هوش مصنوعی: به قدری در دوری تو ضعیف شدهام که حتی با تمام تلاش، صدایم از درونم بیرون نمیآید.
چنان ز شوقِ تو مستغرقم که از حیرت
دمی ز فکرِ تو با خویشتن نپردازم
هوش مصنوعی: من به شدت از شوق تو غرق شدهام که حتی لحظهای هم نمیتوانم از فکر تو و خودم دور شوم.
مگر موافق رایِ تو نیست می خوردن
که مست می شوم و فاش می شود رازم
هوش مصنوعی: آیا به دلیل اینکه نظر تو با من یکی نیست، من باید بیپروا بنوشم و در نتیجه مست شوم و رازهایم آشکار شود؟
چه می کنم نخورم ترکِ دُردِ می کردم
همان به است که با دردِ خویشتن سازم
هوش مصنوعی: من چه کار کنم که از نوشیدن شراب پرهیز کنم؟ بهتر این است که با درد خودم کنار بیایم.
نزاریِ توام آخر اگر چه هیچ نیام
ولی به قهر مرانم به لطف بنوازم
هوش مصنوعی: من به تو تعلق دارم، هرچند که به نظر ناچیز و کمارزش میآیم، اما با رفتارت مرا از خود نران و با مهربانی و لطف خود نوازشم کن.

حکیم نزاری