گنجور

شمارهٔ ۸۴۶

که می‌برد ز رفیقان به دوستان خبرم
که من چگونه به درد از جهان همی گذرم
نه جز عصای قضا دست گیر در پیشم
نه جز نصیبه ی تقدیر بر فراز سرم
به اول آن همه امید در خیال که بود
که آخر این همه زحمت به زیر خاک برم
گمان برند مگر اهل دل که وقت رحیل
به سوی کالبد از حرص باز می نگرم
به هیچ وقت خدا واقف است اگر آید
به غیر دوست همه کاینات در نظرم
ز غصه در دلم از حسرت وداع نماند
نمی کز آتش این غم کباب شد جگرم
کجا شدند که بر بسترم چنین عاجز
به حال نزع ببینند همت و هنرم
چه سود زاری و زور و زر ای نزاری کو
زبان زاری و بازوی زور و دست زرم
اگر حیات بود ور ممات هم ره باد
دعای مادر مسکین و همت پدرم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

که می‌برد ز رفیقان به دوستان خبرم
که من چگونه به درد از جهان همی گذرم
هوش مصنوعی: دوستانم از حال من باخبر می‌شوند و می‌فهمند که من چگونه از درد و رنج در این دنیا عبور می‌کنم.
نه جز عصای قضا دست گیر در پیشم
نه جز نصیبه ی تقدیر بر فراز سرم
هوش مصنوعی: تنها چیزی که به عنوان یاری در کنارم هست، اراده سرنوشت است و هیچ چیز دیگری جز مقدرات زندگی بر فراز سرم نمی‌باشد.
به اول آن همه امید در خیال که بود
که آخر این همه زحمت به زیر خاک برم
هوش مصنوعی: در ابتدا، همه‌ی آرزوها و امیدواریم در ذهنم شکل گرفت، اما حالا می‌بینم که تمام این تلاش‌ها و زحمت‌ها به زیر خاک می‌رود.
گمان برند مگر اهل دل که وقت رحیل
به سوی کالبد از حرص باز می نگرم
هوش مصنوعی: افراد باطنی و اهل دل شاید فکر کنند که در هنگام جدایی از بدن، من از روی حرص و تمایل به زندگی دنیوی به آن نگاه می‌کنم.
به هیچ وقت خدا واقف است اگر آید
به غیر دوست همه کاینات در نظرم
هوش مصنوعی: در هر زمانی، خداوند از همه چیز آگاه است و اگر غیر از دوست به زندگی من وارد شود، تمام کائنات در نظرم هیچ اهمیت ندارند.
ز غصه در دلم از حسرت وداع نماند
نمی کز آتش این غم کباب شد جگرم
هوش مصنوعی: از اندوه وداع در دلم چیزی نمانده و جگرم به خاطر آتش این غم به شدت می‌سوزد.
کجا شدند که بر بسترم چنین عاجز
به حال نزع ببینند همت و هنرم
هوش مصنوعی: کجا هستند کسانی که باید اینجا کنارم باشند و حال زار من را در آستانه مرگ ببینند، با همه تلاش و توانایی‌ام؟
چه سود زاری و زور و زر ای نزاری کو
زبان زاری و بازوی زور و دست زرم
هوش مصنوعی: هیچ فایده‌ای ندارد که فقط از روی درد و غم و ثروت به خود بپیچید، اگر زبانی برای بیان درد و قدرتی برای عمل کردن و دستی برای استفاده از ثروت نداشته باشید.
اگر حیات بود ور ممات هم ره باد
دعای مادر مسکین و همت پدرم
هوش مصنوعی: اگر زندگی وجود داشته باشد و اگر مرگ هم بی‌معنا باشد، دعای مادرم که در نهایت فقیر است و تلاش‌های پدرم بی‌اثر نیست.