شمارهٔ ۸۳۵
چه سودا راه زد دوشم همانا از جنون دیدم
که اندر ظلمتِ شب آفتابی ره نمون دیدم
چو خفّاش از تحیّر شد حجابِ چشمِ من نورش
مقاماتِ خود از ادراکِ عقل و حس برون دیدم
یکی را نیم شب دیدم که او را کس نمی بیند
وگر بیند نمی داند که چون گوید که چون دیدم
ز بس نورِ تجلّی شد جهان بر چشمِ من روشن
ز جان امیّد ببریدم که دل را غرقِ خون دیدم
علاماتِ قیامت ظاهرا بنمود در محشر
بحمدالله اَعلامِ ملامت سرنگون دیدم
عجب نبود که چون فرهاد در شورم که با شیرین
مکانِ خود برون زین بارگاهِ بی ستون دیدم
نه من دیدم که من دانم که دید این حالتِ مشکل
نزاری را ز بس حیرت قوی باری زبون دیدم
ز خود در غصّه می افتم که من آن راز چون گویم
ز خود خیران فروماندم که من این خواب چون دیدم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه سودا راه زد دوشم همانا از جنون دیدم
که اندر ظلمتِ شب آفتابی ره نمون دیدم
هوش مصنوعی: دیروز در خواب، حالتی دیوانهوار به من دست داد و در تاریکی شب، نوری مانند آفتاب را دیدم که نشانهای از روشنایی بود.
چو خفّاش از تحیّر شد حجابِ چشمِ من نورش
مقاماتِ خود از ادراکِ عقل و حس برون دیدم
هوش مصنوعی: من مانند خفاشی که در تاریکی حیران مانده، حجاب چشمانم را کنار زدم و نورش را دیدم؛ نوری که از درک عقل و حواس فراتر بود.
یکی را نیم شب دیدم که او را کس نمی بیند
وگر بیند نمی داند که چون گوید که چون دیدم
هوش مصنوعی: در نیمه شب، فردی را دیدم که هیچ کس او را نمیبیند و اگر هم ببینند، نمیدانند چه بگویند و چگونه توصیف کنند که من او را چگونه دیدم.
ز بس نورِ تجلّی شد جهان بر چشمِ من روشن
ز جان امیّد ببریدم که دل را غرقِ خون دیدم
هوش مصنوعی: به خاطر روشنی و نورانی شدن دنیا در چشمانم، به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. امیدم را از دست دادم، زیرا وقتی به دل خود نگاه کردم، آن را پر از درد و رنج یافتم.
علاماتِ قیامت ظاهرا بنمود در محشر
بحمدالله اَعلامِ ملامت سرنگون دیدم
هوش مصنوعی: در روز محشر، نشانههای قیامت به وضوح نمایان شد و من با کمال خوشحالی، نشانههای سرزنش و ملامت را در حال سقوط دیدم.
عجب نبود که چون فرهاد در شورم که با شیرین
مکانِ خود برون زین بارگاهِ بی ستون دیدم
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که همچون فرهاد در حالتی پرشور هستم، زیرا که شیرین را در مکانی دیدم که در این بارگاه بیستون است.
نه من دیدم که من دانم که دید این حالتِ مشکل
نزاری را ز بس حیرت قوی باری زبون دیدم
هوش مصنوعی: من نه تنها خودم این حالت دشوار و غمانگیز را دیدهام، بلکه به خاطر شدت حیرت و شگفتیام، به قدری ناتوان شدم که حتی نتوانستم به خوبی ببینم.
ز خود در غصّه می افتم که من آن راز چون گویم
ز خود خیران فروماندم که من این خواب چون دیدم
هوش مصنوعی: من به خاطر غم و اندوهم دچار ناراحتی میشوم، زیرا نمیدانم چگونه باید آن راز را بیان کنم. حیرتزده ماندهام که چرا و چگونه این خواب را دیدم.

حکیم نزاری