گنجور

شمارهٔ ۸۳۱

یک شبی تا روز با تو خلوتی می بایدم
زین طرف میل است زان سو رغبتی می بایدم
رازها دارم که نتوان با کسی جز با تو گفت
تا به خدمت عرضه دارم فرصتی می بایدم
از تو می گویم که می باید مرا کی گفته ام
کز جهان آسایشی یا نعمتی می بایدم
هر بلایِ عشق می خواهم سلامت گو مباش
بر سپاهِ هجر لیکن قدرتی می بایدم
وعدۀ دیدار فرمودی و پیمانی برفت
لیک تا آن وقت صبر و طاقتی می بایدم
بر تو من باری یقینم هر چه فرمایی کنی
هیچ بر قول تو گفتم حجّتی می بایدم
زار می نالد نزاری بر درِ غفرانِ تو
گر گنه بر من بپوشی خلعتی می بایدم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک شبی تا روز با تو خلوتی می بایدم
زین طرف میل است زان سو رغبتی می بایدم
هوش مصنوعی: شبی را تا صبح باید با تو بگذرانم، زیرا از طرفی به این کار تمایل دارم و از طرف دیگر هم اشتیاقی برایش دارم.
رازها دارم که نتوان با کسی جز با تو گفت
تا به خدمت عرضه دارم فرصتی می بایدم
هوش مصنوعی: رازی در دلم دارم که فقط می‌توانم با تو در میان بگذارم و باید فرصتی پیدا کنم تا این راز را با تو در میان بگذارم.
از تو می گویم که می باید مرا کی گفته ام
کز جهان آسایشی یا نعمتی می بایدم
هوش مصنوعی: من از تو حرف می‌زنم، زیرا باید تو را به یاد داشته باشم. کی گفته‌ام که از دنیای راحتی یا نعمتی نیاز دارم؟
هر بلایِ عشق می خواهم سلامت گو مباش
بر سپاهِ هجر لیکن قدرتی می بایدم
هوش مصنوعی: من هر گونه سختی و مصیبت عشق را تحمل می‌کنم، اما ای تو، دوری را به من تحمیل نکن. با این حال، من به نیرویی نیاز دارم تا از پس این درد و رنج برآیم.
وعدۀ دیدار فرمودی و پیمانی برفت
لیک تا آن وقت صبر و طاقتی می بایدم
هوش مصنوعی: تو وعده دیدار دادی و پیمانی با من بستی، اما تا آن زمان نیاز به صبر و تحمل دارم.
بر تو من باری یقینم هر چه فرمایی کنی
هیچ بر قول تو گفتم حجّتی می بایدم
هوش مصنوعی: من به تو کاملاً اطمینان دارم و هر آنچه بگویی را انجام خواهی داد، اما برای اینکه دلیل بر ادعای تو داشته باشم، نیاز به حجتی دارم.
زار می نالد نزاری بر درِ غفرانِ تو
گر گنه بر من بپوشی خلعتی می بایدم
هوش مصنوعی: عاشقانه‌ای از دل برآمده است، فردی در پی آمرزش و رحمت توست و در حالی که از درد و نالانی می‌گوید، به این امید است که اگر تو گناهانش را بپوشانی، او نیز لیاقت و شایستگی در آغوش گرفتن رحمت تو را خواهد داشت.