شمارهٔ ۸۳۰
من همان مستم و شوریده کز اوّل بودم
تا نبودم به تو مشغول معطّل بودم
گر بریدم ز تو بی تو به خطا معذورم
زان که موقوفِ محالاتِ مخیّل بودم
چشم اگر باز کنی باز شود از تو به تو
من اگر جز به تو دیدم به تو احول بودم
گر نبودم به رخت ناظر و حاضر به وجود
به خیالت به خیالت که مغفّل بودم
مردمان گر ز تو گویند که بودم خرسند
نه چنان است ولی معترفم بل بودم
من کی ام با تو و بی تو نتوانم بودن
در میان هم نتوان گفت مزلزل بودم
هرگز از حلقۀ عشّاق نبودم بیرون
بلکه در سلسلۀ عشق مسلسل بودم
دوش عشق آمد و در گوشِ نزاری می گفت
که ز مبدایِ ازل بر تو موکَّل بودم
گفتم آری من و تو هر دو ز یک معراجیم
تو به وحی آمدی و من ز تو مرسل بودم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من همان مستم و شوریده کز اوّل بودم
تا نبودم به تو مشغول معطّل بودم
هوش مصنوعی: من همچنان که در ابتدا بودم، دچار شوق و بیتابی هستم و از وقتی که به تو فکر میکنم، در حالت بیتحرکی و رکود به سر میبرم.
گر بریدم ز تو بی تو به خطا معذورم
زان که موقوفِ محالاتِ مخیّل بودم
هوش مصنوعی: اگر از تو جدا شوم، بیتردید اشتباه نمیکنم، چون به چیزی غیرممکن وابسته بودم که در خیال من وجود داشت.
چشم اگر باز کنی باز شود از تو به تو
من اگر جز به تو دیدم به تو احول بودم
هوش مصنوعی: اگر چشمت را باز کنی، متوجه میشوی که همه چیز به تو برمیگردد. اگر جز تو کسی را ببینم، نشان میدهد که در درک خود دچار اشتباه بودهام.
گر نبودم به رخت ناظر و حاضر به وجود
به خیالت به خیالت که مغفّل بودم
هوش مصنوعی: اگر به حضور تو نمیبودم و نظارهگر وجودت نبودم، تنها در خیال تو بودم و به خیال خودم غافل میماندم.
مردمان گر ز تو گویند که بودم خرسند
نه چنان است ولی معترفم بل بودم
هوش مصنوعی: اگر مردم بگویند که از تو خرسندم، این چنین نیست. اما من اعتراف میکنم که واقعاً خرسند بودم.
من کی ام با تو و بی تو نتوانم بودن
در میان هم نتوان گفت مزلزل بودم
هوش مصنوعی: من کیستم؟ با تو هستم و بدون تو نمیتوانم زندگی کنم. در میانه این شرایط نمیتوانم هیچ چیز بگویم؛ حالت من نااستوار است.
هرگز از حلقۀ عشّاق نبودم بیرون
بلکه در سلسلۀ عشق مسلسل بودم
هوش مصنوعی: هرگز از جمع عاشقان جدا نشدم، بلکه همیشه در زنجیر عشق بودم و به آن پایبند ماندم.
دوش عشق آمد و در گوشِ نزاری می گفت
که ز مبدایِ ازل بر تو موکَّل بودم
هوش مصنوعی: دیشب عشق نزد نزار آمد و در گوش او گفت که از آغاز آفرینش، من به تو وابسته و مسئول بودهام.
گفتم آری من و تو هر دو ز یک معراجیم
تو به وحی آمدی و من ز تو مرسل بودم
هوش مصنوعی: من گفتم که من و تو هر دو از یک منبع بلندمرتبه هستیم. تو پیام الهی را دریافت کردی و من از تو پیام را گرفتم.

حکیم نزاری