گنجور

شمارهٔ ۸۲۷

چندان که در سلوک ز خود پیش تر شدم
هر بار زنده باز به جانی دگر شدم
چون بازِ چشم دوخته بودم به دستِ شاه
خوش خوش به روشنایی او دیده ور شدم
از تنگنایِ هستیِ خود چون مجال نیست
تا پادشه نزول کند من به در شدم
خود هیچ کس نگفت که آخر مگر کسی
در پرده دیده ام که چنین پرده در شدم
آشفته مغز بودم و شوریده سر بسی
در هر زمان به مستی و رندی سمر شدم
هرگز به روزگارِ جوانی نبوده ام
دیوانه تر ازین که به پیرانه سر شدم
گفتم گذر کنم به کنارِ محیطِ عشق
خود آب درگذشت ز سر تا خبر شدم
تا بوده ام تتبّع عشّاق کرده ام
نه بر مجاز پس رو عقل و نظر شدم
لیلی ز در درآمد و مجنون ز هوش رفت
گل با چمن رسید و ز بلبل بتر شدم
فرهاد وار شورِ نزاری جهان گرفت
شیرین سخن چنین ز لبِ چون شکر شدم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چندان که در سلوک ز خود پیش تر شدم
هر بار زنده باز به جانی دگر شدم
هوش مصنوعی: هرچه بیشتر در مسیر خودسازی و سیر و سلوک پیش می‌روم، به هر بار مانند این است که دوباره جان تازه‌ای می‌گیرم.
چون بازِ چشم دوخته بودم به دستِ شاه
خوش خوش به روشنایی او دیده ور شدم
هوش مصنوعی: زمانی که با دقت به دست شاه نگاه می‌کردم، در نور و روشنی او احساس شگفتی و رضایت کردم.
از تنگنایِ هستیِ خود چون مجال نیست
تا پادشه نزول کند من به در شدم
هوش مصنوعی: در شرایط سخت زندگی، فرصتی برای بهبود و تغییر موقعیت وجود ندارد، بنابراین من مجبور شدم از این وضعیت خارج شوم.
خود هیچ کس نگفت که آخر مگر کسی
در پرده دیده ام که چنین پرده در شدم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نگفت که آیا کسی را در پشت پرده دیده‌ام که من نیز این‌گونه در پرده شدم.
آشفته مغز بودم و شوریده سر بسی
در هر زمان به مستی و رندی سمر شدم
هوش مصنوعی: در حالتی به هم ریخته و گیج بودم و همیشه در هر دوره‌ای به گونه‌ای سرمست و بی‌پروا به سر می‌بردم.
هرگز به روزگارِ جوانی نبوده ام
دیوانه تر ازین که به پیرانه سر شدم
هوش مصنوعی: هرگز در روزهای جوانی‌ام به اندازه‌ی حالا دیوانه و دچار جنون نبودم، حتی در دوران پیری‌ام.
گفتم گذر کنم به کنارِ محیطِ عشق
خود آب درگذشت ز سر تا خبر شدم
هوش مصنوعی: به کسی گفتم که می‌خواهم در عشق خودم قدم بزنم و از آن دور شوم، اما ناگهان متوجه شدم که آب (عشقم) از سرم گذشته و من به عمق ماجرا پی بردم.
تا بوده ام تتبّع عشّاق کرده ام
نه بر مجاز پس رو عقل و نظر شدم
هوش مصنوعی: از زمانی که وجود داشته‌ام، همیشه به پیروی از عاشقان پرداخته‌ام و نه به ظواهر و ظاهر چیزها. به همین دلیل، از عقل و استدلال خود دور شده‌ام.
لیلی ز در درآمد و مجنون ز هوش رفت
گل با چمن رسید و ز بلبل بتر شدم
هوش مصنوعی: لیلی وارد شد و مجنون از حال رفت. گل به چمن رسید و من از بلبل بیشتر نگران شدم.
فرهاد وار شورِ نزاری جهان گرفت
شیرین سخن چنین ز لبِ چون شکر شدم
هوش مصنوعی: عشق فرهاد به شیرین باعث شده که او در اندوه و شدت احساسات غرق شود، به طوری که چنین حالتی از دل او برمی‌خیزد و به کلامی شیرین و دلنواز تبدیل می‌شود.

حاشیه ها

1399/05/22 17:07
آرمین عبدالحسینی

بر وزن و قافیه غزل معروف شیخ شیراز سعدی سروده شده:
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گویی کزین جهان به جهان دگر شدم