شمارهٔ ۸۱۰
دوش بس خوش روزگاری داشتم
تا سحر در بر نگاری داشتم
تا برآمد الصلات از پشتِ بام
دست در بوس و کناری داشتم
بر جمالش از لبِ می گونِ او
می شکستم گر خماری داشتم
خوش بود تنگِ شکر در بر شگرف
راستی فربه شکاری داشتم
بوسه ها کردم غنیمت بی شمار
گرچه یک یک را شماری داشتم
بوده ام بر خرمنِ گل خفته لیک
از نگهبانانش خاری داشتم
چون گرفتم در کنارش از میان
رفت بیرون گر غباری داشتم
هم شبی خوش روز کردم عاقبت
از پیِ آنک انتظاری داشتم
با نزاری گفت فردا بازگوی
دوش بس خوش روزگاری داشتم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش بس خوش روزگاری داشتم
تا سحر در بر نگاری داشتم
هوش مصنوعی: شب گذشته لحظات بسیار خوشی را سپری کردم و تا سپیده دم در کنار محبوبم بودم.
تا برآمد الصلات از پشتِ بام
دست در بوس و کناری داشتم
هوش مصنوعی: هنگامی که نماز ظهر از بالای بام آغاز شد، من مشغول بوسه و محبت بودم.
بر جمالش از لبِ می گونِ او
می شکستم گر خماری داشتم
هوش مصنوعی: اگر کمی مست و خماری داشتم، بر زیبایی او از لبهای میگونش میشکستم.
خوش بود تنگِ شکر در بر شگرف
راستی فربه شکاری داشتم
هوش مصنوعی: در دل تنگی که شکر وجود دارد، بودن حقیقتی بزرگ خوشایند است و من در آنجا شکاری پربار داشتم.
بوسه ها کردم غنیمت بی شمار
گرچه یک یک را شماری داشتم
هوش مصنوعی: بوسههای زیادی را با ارزش و بینهایت تلقی کردم، هرچند که میتوانستم هر کدام را جداگانه بشمارم.
بوده ام بر خرمنِ گل خفته لیک
از نگهبانانش خاری داشتم
هوش مصنوعی: من در میان باغ گلها بودم، اما به خاطر نگهبانان آنجا، دچار ناراحتی و درد شدم.
چون گرفتم در کنارش از میان
رفت بیرون گر غباری داشتم
هوش مصنوعی: وقتی در کنار او قرار گرفتم، همه چیز از بین رفت و اگر هم مشکلی داشتم، آن را کنار گذاشتم.
هم شبی خوش روز کردم عاقبت
از پیِ آنک انتظاری داشتم
هوش مصنوعی: در نهایت، شب خوبی را سپری کردم، زیرا به دنبال آن امید و انتظاری داشتم.
با نزاری گفت فردا بازگوی
دوش بس خوش روزگاری داشتم
هوش مصنوعی: با نازنین گفتم که فردا دوباره از شب گذشته برایم بگو، زیرا امروز روز بسیار خوشی را سپری کردم.

حکیم نزاری