شمارهٔ ۸۰۵
یک امشبی که به خدمت به باده بنشستم
مکن به بی ادبی سرزنش که بس مستم
اگر اشارتِ بوسی کنم مکن منعم
وگر به حلقۀ زلفت برم مبر دستم
تو بس غریب نوازی اگر نه باده به دست
مرا چه زهره که هم زانوی تو بنشستم
نه حّدِ مرتبۀ هم چو من ضعیفی بود
که دل به چون تو حریفی شگرف در بستم
ورایِ این چه سعادت بود همین مقدار
کفایت است که در دولتِ تو پیوستم
به اختیار شدم صید زلفِ مفتولت
همان رمیده نی ام کز کمند می جستم
ز عشق باختن ار توبه کرده بودم شکر
که بر محبّتِ رویِ تو توبه بشکستم
اگر به دیدۀ من پای نهی شاید
برو که در قدمت هم چو خاکِ ره پستم
خلافِ رایِ نزاری مکن که کم یابی
مطیع تر ز چنین بنده ای که من هستم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک امشبی که به خدمت به باده بنشستم
مکن به بی ادبی سرزنش که بس مستم
هوش مصنوعی: امشب که برای نوشیدن شراب نشستهام، لطفاً به خاطر بیادبی من را سرزنش نکن، زیرا که کاملاً مست شدهام.
اگر اشارتِ بوسی کنم مکن منعم
وگر به حلقۀ زلفت برم مبر دستم
هوش مصنوعی: اگر با یک بوسه به من اشاره کنی، نگذار که از این لذت محروم شوم و اگر به موی تو دست بزنم، دستم را از من نگیر.
تو بس غریب نوازی اگر نه باده به دست
مرا چه زهره که هم زانوی تو بنشستم
هوش مصنوعی: اگر تو با من به نیکی رفتار میکنی، به چه دلیل باید از تو درخواست کنم که این می را به من بدهی، در حالی که من جرأت نشستن در کنار تو را ندارم؟
نه حّدِ مرتبۀ هم چو من ضعیفی بود
که دل به چون تو حریفی شگرف در بستم
هوش مصنوعی: من از ضعف خودم آگاه بودم و مانند دیگران نبودم، زیرا دل به کسی مثل تو بند نکردم که در برابرش حریف بزرگی باشم.
ورایِ این چه سعادت بود همین مقدار
کفایت است که در دولتِ تو پیوستم
هوش مصنوعی: فراتر از این، چه خوشبختیای ممکن است وجود داشته باشد، همین اندازه برای من کافی است که به خوشبختی تو پیوستهام.
به اختیار شدم صید زلفِ مفتولت
همان رمیده نی ام کز کمند می جستم
هوش مصنوعی: من به اختیار خودم در دام زلفهای پیچیدهات افتادم، مثل آن نیای که در جستجوی رهایی از تله است.
ز عشق باختن ار توبه کرده بودم شکر
که بر محبّتِ رویِ تو توبه بشکستم
هوش مصنوعی: وقتی از عشق دست کشیدم و تصمیم به توبه گرفتم، خوشحالم که برای عشق به چهره تو از توبهام برگشتم.
اگر به دیدۀ من پای نهی شاید
برو که در قدمت هم چو خاکِ ره پستم
هوش مصنوعی: اگر پاهایت را بر چشم من بگذاری، شاید اینگونه باشد که در برابر تو مانند خاک پای تو حقیر هستم.
خلافِ رایِ نزاری مکن که کم یابی
مطیع تر ز چنین بنده ای که من هستم
هوش مصنوعی: برخلاف نظر نزاری عمل نکن، زیرا هیچگاه مطیعتر از من بندهای نخواهی یافت که به خواستهات پاسخگو باشد.

حکیم نزاری