گنجور

شمارهٔ ۷۶۱

صبح دَم دوش برآورد منادی بلبل
هین که باز از تُتُقِ غنچه برون آمد گل
مطربِ زهره نوا ساقیِ خورشید لقا
خوش بود خاصه که بر طلعتِ گل نوشی مُل
نازکان سرخوش و برطرفِ چمن طوف کنان
مرغکان مست و در افکنده به بستان غلغل
وقت را باش به نقد و طمع از نسیه ببُر
دیرگاه است که این سیل ببرده ست آن پُل
بلبلِ شیفته از جرعۀ جامِ میِ شوق
مست باشد نه چو قمری ز شرابِ آمل
نروی در پیِ دل تا نشوی خوار چو من
هر که او در پیِ دل رفت در افتاد به کل
گر به شب طوق کنم زلفِ دل آرام به روز
شحنه بر گردنِ من گو به غرامت نه غل
دیده پیش است اگر خار گزاید ور نیش
سینه کردم سپر ار تیغ زند ور تاول
بر نزاریِ نزار این همه تشنیعِ رقیب
باغ بان برد گل و شیفته بر گل بلبل

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبح دَم دوش برآورد منادی بلبل
هین که باز از تُتُقِ غنچه برون آمد گل
هوش مصنوعی: صبح که نور و روشنی آغاز می‌شود، صدای منادی بلبل به گوش می‌رسد و می‌گوید: بیدار شوید، زیرا گل از درون غنچه بیرون آمده است.
مطربِ زهره نوا ساقیِ خورشید لقا
خوش بود خاصه که بر طلعتِ گل نوشی مُل
هوش مصنوعی: موسیقی‌دان خوش‌صدا و دلنشین، مانند گوارایی نور خورشید است. این خاصیت او زمانی زیباتر به نظر می‌رسد که در کنار زیبایی گل و نوشیدنی‌اش قرار بگیرد.
نازکان سرخوش و برطرفِ چمن طوف کنان
مرغکان مست و در افکنده به بستان غلغل
هوش مصنوعی: داستان از زیبایی و شادابی باغ و پرندگان مستی است که با طراوت و شادابی در دل چمن‌ها بازی می‌کنند. این فضا، سرشار از نشاط و زندگی است و همه چیز در حال خوشحالی و جنب و جوش است.
وقت را باش به نقد و طمع از نسیه ببُر
دیرگاه است که این سیل ببرده ست آن پُل
هوش مصنوعی: بهتر است به زمان حال توجه کنی و از آینده‌ی نامشخص دوری کنی، زیرا فرصت‌ها به سرعت از دست می‌روند و نباید منتظر ماند.
بلبلِ شیفته از جرعۀ جامِ میِ شوق
مست باشد نه چو قمری ز شرابِ آمل
هوش مصنوعی: پرنده عاشق به خاطر نوشیدن جرعه‌ای از شراب شوق، مست و خوشحال است، نه مانند دلی که از شراب تلخ غم بی‌رمق و ناامید شده است.
نروی در پیِ دل تا نشوی خوار چو من
هر که او در پیِ دل رفت در افتاد به کل
هوش مصنوعی: اگر به دنبال دل خود بروی، ممکن است به ذلت بیفتی، مثل من. هر کسی که به دنبال دلش برود، به طور کلی دچار شکست و تنگنا می‌شود.
گر به شب طوق کنم زلفِ دل آرام به روز
شحنه بر گردنِ من گو به غرامت نه غل
هوش مصنوعی: اگر در شب برای دل‌آرامی خود زلف‌ها را به گردن کنم، در روز به شحنه بگو که به خاطر تو هیچ گناهی ندارم.
دیده پیش است اگر خار گزاید ور نیش
سینه کردم سپر ار تیغ زند ور تاول
هوش مصنوعی: اگر در دید من خارها بیفتد، به جای آنکه آسیب ببینم، سینه‌ام را سپر می‌کنم؛ اگر هم که تیغی به من بخورد، این زخم را تحمل می‌کنم.
بر نزاریِ نزار این همه تشنیعِ رقیب
باغ بان برد گل و شیفته بر گل بلبل
هوش مصنوعی: بر رنج‌کشیده‌ای که در حال ضعف و ناتوانی است، این همه انتقاد و سخت‌گیری از سوی رقیب وجود دارد. باغبان گل‌هایی را چیده و بلبل هم به خاطر عشق و شیدایی به گل‌ها، به آواز خواندن مشغول شده است.