گنجور

شمارهٔ ۷۵۱

عشق است فراخ و سینه‌ای تنگ
راهی ست دراز و مرکبی لنگ
یک خاطر و صدهزار غصّه
یک منزل و صدهزار فرسنگ
بی یادِ تو کعبه‌ها خرابات
بی نامِ تو نام‌ها همه ننگ
جامی به هزار بیم در پیش
شاخی به هزار حیله در چنگ
سجّاده فتاده در بُنِ خم
قرّابه شکسته بر سرِ سنگ
درباخته نردِ دین و دنیا
چون کم زدگان نشسته دل تنگ
از عشق منال ای نزاری
رو صلح گزین و بگذر از جنگ

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق است فراخ و سینه‌ای تنگ
راهی ست دراز و مرکبی لنگ
هوش مصنوعی: عشق وسیع و بزرگ است، اما قلب‌ها تنگ و محدود. مسیر عشق طولانی است و ابزار و وسایل ما برای پیمودن آن ناکافی و ضعیف است.
یک خاطر و صدهزار غصّه
یک منزل و صدهزار فرسنگ
هوش مصنوعی: یک فکر و ذهن آرام با صدها درد و غم، در یک مکان زندگی کردن با هزاران کیلومتر فاصله.
بی یادِ تو کعبه‌ها خرابات
بی نامِ تو نام‌ها همه ننگ
هوش مصنوعی: بدون یاد تو، خانه‌های خدا بی‌معنا و خراب شده‌اند و بدون نام تو، تمام نام‌ها بی‌ارزش و ننگین هستند.
جامی به هزار بیم در پیش
شاخی به هزار حیله در چنگ
هوش مصنوعی: یک جامی که پر از نگرانی است، در مقابل شاخی که با هزار فریب و نقشه در دست دارد.
سجّاده فتاده در بُنِ خم
قرّابه شکسته بر سرِ سنگ
هوش مصنوعی: سجاده‌ای بر زمین افتاده و در گوشه‌ای از آن، یک ظرف شکسته روی سنگی قرار دارد.
درباخته نردِ دین و دنیا
چون کم زدگان نشسته دل تنگ
هوش مصنوعی: در آغوش دین و دنیای زندگی، همانند کسانی که با کمبود مواجهند، نشسته‌ام و دلم گرفته است.
از عشق منال ای نزاری
رو صلح گزین و بگذر از جنگ
هوش مصنوعی: از عشق من غمگین نباش، ای نزار! به صلح و آرامش فکر کن و از درگیری دوری کن.