گنجور

شمارهٔ ۷۵۰

فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک
که عاشق است که نشناسد از قدم تارک
به وصف و شرح چه حاجت درین سخن شک نیست
در آفتاب کسی را چه اشتباه و چه شک
کمالِ عشق نمی دانی و مرا هم نیست
سر و دلی که به برهان صفت کنم یک یک
به عقل اگرچه شریف است عشق نتوان باخت
به نردبان نتوان بر سماک شد ز سمک
تو را که عشق به کارست عقل می طلبی
شکر مفید نباشد به جایگاهِ نمک
چو دردِ عشق بجنبد کدام عقل و خرد
چو وصلِ دوست برآید کدام حور و ملک
کسی دگر چو نزاری ز عشق واقف نیست
که هیچ سنگ نداند عیارِ زر چو محک

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک
که عاشق است که نشناسد از قدم تارک
هوش مصنوعی: سردمداران و افراد نادان نمی‌دانند ارزش جشن و شادی آسمانی را، زیرا عاشق واقعی است که معنای آن را از نشانه‌های عشق می‌فهمد.
به وصف و شرح چه حاجت درین سخن شک نیست
در آفتاب کسی را چه اشتباه و چه شک
هوش مصنوعی: در این سخن نیازی به توضیح و توصیف نیست؛ همان‌طور که در روز روشن، هیچ‌گونه تردید یا اشتباهی در مورد نور خورشید وجود ندارد.
کمالِ عشق نمی دانی و مرا هم نیست
سر و دلی که به برهان صفت کنم یک یک
هوش مصنوعی: تو از عمیق‌ترین و کامل‌ترین جنبه‌های عشق بی‌خبر هستی و من هم به قدری دل‌مشغولی دارم که نمی‌توانم به روشنی ویژگی‌های آن را توضیح دهم.
به عقل اگرچه شریف است عشق نتوان باخت
به نردبان نتوان بر سماک شد ز سمک
هوش مصنوعی: عشق اگرچه از نظر عقل ارزشمند و معقول است، اما نمی‌توان در بازی زندگی آن را به راحتی از دست داد. هیچ کس نمی‌تواند به وسیله نردبان (یا روش‌های معمول) به اوج حقیقت و معنای عمیق عشق برسد.
تو را که عشق به کارست عقل می طلبی
شکر مفید نباشد به جایگاهِ نمک
هوش مصنوعی: اگر عشق تو واقعی و عمیق باشد، نیازی به عقل و منطق نداری، زیرا نعمت عشق به تنهایی کافی است و نیازی به تحلیل‌های اضافی نخواهد بود.
چو دردِ عشق بجنبد کدام عقل و خرد
چو وصلِ دوست برآید کدام حور و ملک
هوش مصنوعی: وقتی عشق به درد و رنج می‌انجامد، عقل و تفکر چه کاره هستند؟ وقتی دوستی به وصال و نزدیکی می‌رسد، دیگر چه نیازی به فرشتگان و موجودات آسمانی است؟
کسی دگر چو نزاری ز عشق واقف نیست
که هیچ سنگ نداند عیارِ زر چو محک
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به اندازه نزاری از عشق آگاه نیست، همانطور که سنگ‌ها نمی‌دانند چطور طلا را با آزمایش مشخص کنند.