گنجور

شمارهٔ ۳۷۰

یک نفسی بیا که بر دیده و سر نشانمت
چند به زاری و شفاعت بر خویش خوانمت
روزی اگر قدم به بیغولهٔ بنده در نهی
جان و دلی به صدق در هر قدمی فشانمت
هر چه خلایقند اگر قصد کنند مجتمع
با همه دیده وا نهم وز همه وا ستانمت
این همه لاف می زنم بو که ز در نرانی ام
این همه جهد میکنم بو که به خود رسانمت
شرح جمال و لطف تو خانه به خانه می کنم
بر همه خلق جز چنین جلوه نمی توانمت
با دل خام گفتم ای سوخته دل چو خون شدی
باش که قطره قطره از دیده برون چکانمت
یک دو سه هفته ی دگر در پس پرده صبر کن
تا چو کشنده ی منی نیک بپرورانمت
هاتف عشق گفت هان خشم مکن نزاریا
دل شد و گر نُطُق زنی از همه وارهانمت

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک نفسی بیا که بر دیده و سر نشانمت
چند به زاری و شفاعت بر خویش خوانمت
هوش مصنوعی: یک لحظه بیاب و خود را به من نشان بده، من چندین بار با زاری و درخواست از تو طلب کمک می‌کنم.
روزی اگر قدم به بیغولهٔ بنده در نهی
جان و دلی به صدق در هر قدمی فشانمت
هوش مصنوعی: اگر روزی به جایگاه غم‌زدهٔ من پا بگذاری، جان و دلی از صمیم قلب به پا به پا می‌ریزم بر تو.
هر چه خلایقند اگر قصد کنند مجتمع
با همه دیده وا نهم وز همه وا ستانمت
هوش مصنوعی: هر انسانی که وجود دارد، اگر بخواهد، می‌توانم با چشم خود به دور هم جمع‌شان کنم و از همه آن‌ها بهره‌مند شوم.
این همه لاف می زنم بو که ز در نرانی ام
این همه جهد میکنم بو که به خود رسانمت
هوش مصنوعی: من به خاطر اینکه نخواهی مرا از خود دور کنی، اینقدر از خود بافتم و ادعا کردم و تلاش می‌کنم تا تو را به خود نزدیک کنم.
شرح جمال و لطف تو خانه به خانه می کنم
بر همه خلق جز چنین جلوه نمی توانمت
هوش مصنوعی: من زیبایی و مهربانی تو را از خانه‌ای به خانه دیگر بیان می‌کنم، اما هیچ‌کس نمی‌تواند به این شکل تو را نشان دهد.
با دل خام گفتم ای سوخته دل چو خون شدی
باش که قطره قطره از دیده برون چکانمت
هوش مصنوعی: به دل نادان گفتم: ای دل شکسته، وقتی که دلت به اندازه‌ای دردناک و غمگین شده، پس بگذار که من هم قطره‌قطره از چشمانم اشک‌ها را بر روی تو بریزم.
یک دو سه هفته ی دگر در پس پرده صبر کن
تا چو کشنده ی منی نیک بپرورانمت
هوش مصنوعی: مدتی دیگر صبر کن و پشت پرده بمان؛ تا زمانی که درست مانند کسی که برای کشتن من می‌پروراند، تو را نیز خوب تربیت کنم.
هاتف عشق گفت هان خشم مکن نزاریا
دل شد و گر نُطُق زنی از همه وارهانمت
هوش مصنوعی: دراین بیت، گویا گوینده به شخصی به نام نزار پیام می‌دهد که خشمگین نشود. او می‌گوید که دل او متاثر شده و اگر حرفی بزند، می‌تواند او را از همه چیز آزاد کند. به نوعی، اشاره به این دارد که با کنترل خشم و تحمل، ممکن است به آرامش و رهایی دست پیدا کند.