شمارهٔ ۳۶۵
مرا چه غم که مرا سرزنش کنند و ملامت
که من معاینه دیدم جمال روز قیامت
اگر تو نیز طلب گار آن شوی که ببینی
ز بود خود به در آیی کفایت است و کرامت
نه در میان بلایی که بر کنار ، پس این جا
مکن به هرزه طمع در بلای عشق سلامت
امید منقطع از وصل دوست شرط نباشد
بر آستان رجا از لوازم است اقامت
نثار کردن جان خود ضرورت است و فریضه
اگر به موجب شکرانه ور بود به غرامت
نزاریا نکنی التفات اگر چه شده ستی
میان خلق فضیحت به صد هزار علامت
تو را چو غایت مطلوب حاصل است و معین
به صرف کردن عمرت در این بلا چه ندامت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا چه غم که مرا سرزنش کنند و ملامت
که من معاینه دیدم جمال روز قیامت
هوش مصنوعی: من چه غمی دارم از اینکه دیگران مرا سرزنش کنند و مورد ملامت قرار دهند، چرا که من زیبایی روز قیامت را دیدهام.
اگر تو نیز طلب گار آن شوی که ببینی
ز بود خود به در آیی کفایت است و کرامت
هوش مصنوعی: اگر تو هم طالب دیدن حقیقت خود باشی، کافی است که از خودت فراتر بروی و به درون وجودت نگری.
نه در میان بلایی که بر کنار ، پس این جا
مکن به هرزه طمع در بلای عشق سلامت
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و مشکلاتی که در اطراف وجود دارد، از عشق و آرزوهای بیهوده و بیپایه خودداری کن تا دچار آسیب نشوی.
امید منقطع از وصل دوست شرط نباشد
بر آستان رجا از لوازم است اقامت
هوش مصنوعی: امید به وصال دوست نباید شرطی بر دروازهی آرزوها باشد، چرا که این امید از جملهی چیزهایی است که برای زندگی در این دنیا لازم است.
نثار کردن جان خود ضرورت است و فریضه
اگر به موجب شکرانه ور بود به غرامت
هوش مصنوعی: فدا کردن جان خود لازم و واجب است، اگر به عنوان قدردانی و شکرگزاری باشد، پس باید در عوض آن، هزینهای پرداخت کرد.
نزاریا نکنی التفات اگر چه شده ستی
میان خلق فضیحت به صد هزار علامت
هوش مصنوعی: اگر بیتوجهی کنی، هرچند که در میان مردم رسوا شدهای، نشانههای زیادی وجود دارد که این موضوع را ثابت میکند.
تو را چو غایت مطلوب حاصل است و معین
به صرف کردن عمرت در این بلا چه ندامت
هوش مصنوعی: تو به هدف مطلوبت دست یافتهای و برای رسیدن به آن به کار بردن عمرت در این دشواری چه فایدهای دارد؟

حکیم نزاری