شمارهٔ ۳۶۴
اگر عاشقی سر متاب از ملامت
غذا کن نه از آب و نان از ملامت
که دارد چو من طرفه بزمی که دارم
حریف و شراب و کباب از ملامت
همه نعمتم حاصل است و نباشد
کسی هم چو من کامیاب از ملامت
ز هرچ آن توان کرد با او اضافت
جفا کرده ام انتخاب از ملامت
موحّد خریدار باشد به جانش
مقلّد کند اجتناب از ملامت
اگر مایه ای بر سرش گستراند
تحاشی کند آفتاب از ملامت
به یک ذره بر من نیاید اگر خود
محیطی نباشد خراب از ملامت
نی ام زان شکایت کنان شتر دل
که ماند خرم در خلاب ملامت
من و بعد از این توبه در هم شکستن
خراب از نصیحت یباب از ملامت
به کنجی نشسته چو گنج از قناعت
به سر در کشیده نقاب از ملامت
نزاری مرو در خرابات مردان
و گر می روی سر نتاب از ملامت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر عاشقی سر متاب از ملامت
غذا کن نه از آب و نان از ملامت
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی، از سرزنش و انتقاد نترس و به آن توجه نکن، چرا که غذای واقعی عاشق، همین ملامتها و انتقادات است، نه نیازمندیهای مادی مانند آب و نان.
که دارد چو من طرفه بزمی که دارم
حریف و شراب و کباب از ملامت
هوش مصنوعی: من در حال برگزاری جشنی فوقالعاده هستم با دوستانی خوب و نوشیدنی و غذاهای لذیذ، و از انتقادها و سخنان منفی مردم بیخبرم.
همه نعمتم حاصل است و نباشد
کسی هم چو من کامیاب از ملامت
هوش مصنوعی: تمام نعمتها و خوبیها در دست من است و هیچکس مثل من از سرزنشها و ناراحتیها محفوظ نیست.
ز هرچ آن توان کرد با او اضافت
جفا کرده ام انتخاب از ملامت
هوش مصنوعی: من هر چیز را که توانستم به او اضافه کنم، با او بدی کردهام و از سرزنشها انتخاب کردهام.
موحّد خریدار باشد به جانش
مقلّد کند اجتناب از ملامت
هوش مصنوعی: یک فرد مؤمن و یکتا پرست باید آماده باشد که جانش را فدای اعتقاداتش کند و در این راه از انتقادات و ملامتها دوری کند.
اگر مایه ای بر سرش گستراند
تحاشی کند آفتاب از ملامت
هوش مصنوعی: اگر بر سر کسی سایه ای قرار گیرد، آفتاب از انتقادات دوری میجوید.
به یک ذره بر من نیاید اگر خود
محیطی نباشد خراب از ملامت
هوش مصنوعی: اگرچه فقط یک ذره از من نزدیک شود، اما اگر محیط اطرافم پر از سرزنش و ناهمواری باشد، تاثیری بر من نخواهد داشت.
نی ام زان شکایت کنان شتر دل
که ماند خرم در خلاب ملامت
هوش مصنوعی: من مثل نی هستم که از دل آزرده و ناراحت شکایت میکند، در حالی که شتر در حالتی خوشحال و سرزنده در میان انتقادات و ملامتها به سر میبرد.
من و بعد از این توبه در هم شکستن
خراب از نصیحت یباب از ملامت
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم که پس از این دیگر به کارهای بد ادامه ندهم، هرچند که از نصیحتها و سرزنشهای دیگران خسته شدهام.
به کنجی نشسته چو گنج از قناعت
به سر در کشیده نقاب از ملامت
هوش مصنوعی: در گوشهای آرام و با قناعت زندگی میکند و به همین دلیل چهرهاش را از سرزنشها پنهان کرده است.
نزاری مرو در خرابات مردان
و گر می روی سر نتاب از ملامت
هوش مصنوعی: اگر به محلهی مردان میروی، مراقب باش که دچار سرزنش و انتقاد دیگران نشوی و فرار کن از ملامت و سرزنش.
حاشیه ها
1397/01/15 07:04
مجتبی
این شعر در بحر متقارب مثمن سالم هست نه محذوف

حکیم نزاری