گنجور

شمارهٔ ۳۵۶

عقل نه این دید نه آن باز گفت
عشق به من نام و نشان باز گفت
آن چه بدیدم نتوان بازدید
وآن چه شنیدم نتوان باز گفت
عشق فراگوش دلم برد سر
گر سخنی داشت نهان باز گفت
چشم نظر کرد و پذیرفت دل
سامعه بشنید و زبان باز گفت
گر ننهی با دگران در میان
سر نهان خانه ی جان باز گفت
می شنوی راست نزاری نخست
راز ندانست از آن باز گفت

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عقل نه این دید نه آن باز گفت
عشق به من نام و نشان باز گفت
هوش مصنوعی: عقل نتوانست حقیقت را درک کند و در دو طرف قضیه قرار بگیرد، در حالی که عشق به من هویت و شخصیت داد و مرا راهنمایی کرد.
آن چه بدیدم نتوان بازدید
وآن چه شنیدم نتوان باز گفت
هوش مصنوعی: آنچه من دیدم، امکان‌پذیر نیست که دوباره ببینم و آنچه شنیدم، نمی‌توانم به راحتی بگویم.
عشق فراگوش دلم برد سر
گر سخنی داشت نهان باز گفت
هوش مصنوعی: عشق به من whispered و دلم را ربود؛ وقتی که سخنی پنهان در دل داشت، دوباره آن را گفت.
چشم نظر کرد و پذیرفت دل
سامعه بشنید و زبان باز گفت
هوش مصنوعی: چشم به چیزی نگاه کرد و آن را پذیرفت، قلب شنید و زبان به سخن گفت.
گر ننهی با دگران در میان
سر نهان خانه ی جان باز گفت
هوش مصنوعی: اگر با دیگران به صحبت بنشینی و راز درون و حقایق جانت را بگویی، در واقع در قلبت، در خانه جانت، در را به روی دیگران باز کرده‌ای.
می شنوی راست نزاری نخست
راز ندانست از آن باز گفت
هوش مصنوعی: اگر قصد داری چیزی را بشنوی، بهتر است که قبل از اینکه رازها را فاش کنی، ابتدا خوب فکر کنی و از آنچه نمی‌دانی چیزی نگوید.