شمارهٔ ۳۵۵
به هیچ انجمن داستانی نرفت
که از حال من هم چنانی نرفت
دربن مدت از ما نکرده ست یاد
کسی کو ز یادم زمانی نرفت
ز بی داد او هیچ روزی نشد
که آوازه یی در جهانی نرفت
به بالا برآهی زمان تا زمان
ز حلق چو من ناتوانی نرفت
به چین عرق چین او دم به دم
ز فریاد من کاروانی نرفت
ز ضدان طمع داشتن یک دلی
قبولی نکردم ضمانی نرفت
مسیحی ز هر مریمی برنخاست
همایی ز هر آشیانی نرفت
به غیر دل الحمدلله هنوز
اگر نیست سودی زیانی نرفت
مراد من اندر حجابی نماند
یقین من اندر گمانی نرفت
تفاوت نکرد ار دل از دست شد
سخن نیز در نیم جانی نرفت
همین گفت بر خود ببخش ای سقیم
دگر با نزاری نشانی نرفت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هیچ انجمن داستانی نرفت
که از حال من هم چنانی نرفت
هوش مصنوعی: هیچ مجلسی نیست که درباره من صحبت نکرده باشد، درست مانند اینکه خبری از من نداشته باشند.
دربن مدت از ما نکرده ست یاد
کسی کو ز یادم زمانی نرفت
هوش مصنوعی: در این مدت، کسی که از یادم نرفته، اصلاً به یاد من نبوده است.
ز بی داد او هیچ روزی نشد
که آوازه یی در جهانی نرفت
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستم او، هیچ روزی نیست که صدا و خبرش در دنیا پخش نشود.
به بالا برآهی زمان تا زمان
ز حلق چو من ناتوانی نرفت
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به بلندی برسی، زمان را به خود بگیر، چرا که من هم در حالتی ناتوان به اینجا آمدم و از حلقه زمان فرار نکردهام.
به چین عرق چین او دم به دم
ز فریاد من کاروانی نرفت
هوش مصنوعی: هر بار که من فریاد میزنم و از دلنگرانیام میگویم، هیچ کاروانی به سمت چین نمیرود.
ز ضدان طمع داشتن یک دلی
قبولی نکردم ضمانی نرفت
هوش مصنوعی: من از کسانی که در دل خود طمع دارند، یکدلی و اعتماد نداشتم و هیچگاه ضمانتی برای آنها نپذیرفتم.
مسیحی ز هر مریمی برنخاست
همایی ز هر آشیانی نرفت
هوش مصنوعی: هیچ مسیحی از بریدن درختی به نام مریم برنخاست و هیچ پرندهای از هر لانهای پرواز نکرد.
به غیر دل الحمدلله هنوز
اگر نیست سودی زیانی نرفت
هوش مصنوعی: جز دل، الحمدلله هنوز اگر سودی نیست، زیانی هم نبوده است.
مراد من اندر حجابی نماند
یقین من اندر گمانی نرفت
هوش مصنوعی: من دیگر در حجاب و پرده نیستم و به یقین رسیدهام که هیچ شکی در من وجود ندارد.
تفاوت نکرد ار دل از دست شد
سخن نیز در نیم جانی نرفت
هوش مصنوعی: اگر دل از دست برود، تفاوتی نمیکند؛ حتی سخن هم در نیمی از زندگی ناپدید نمیشود.
همین گفت بر خود ببخش ای سقیم
دگر با نزاری نشانی نرفت
هوش مصنوعی: بخودت بگذر، ای بیمار، دیگر جای نزار بودن نیست.

حکیم نزاری