گنجور

شمارهٔ ۳۵

برفت و بر سر آتش نشاند یار مرا
به پای حادثه افکند روزگار مرا
گر آشکار کند آب دیده راز دلم
میان آتش سوزان چه اختیار مرا
چنان نکرد کمند بلای عشقم صید
که قید عقل کند بعد از این شکار مرا
می فکن از نظر عزّتم چنین ای دوست
که دوستان همه بگذاشتند خوار مرا
زمانه را چه حسد بود در میانه ز من
که کنار تو افکند بر کنار مرا
من از تو هیچ دگر جز همین نمی خواهم
مباش بی من و بی خویشتن مدار مرا
تویی مرادِ من از کاینات و موجودات
به هر چه غیر تو باشد چه کار مرا
موکّلان خیالت نمی هلند دمی
که بی وجود تو جایی بود قرار مرا
دلی پر آتش و چشمی پر آب خواهم رفت
شهیدم ار بکشد دردِ انتظار مرا
به شفقت تو نزاری امیدها دارد
روا مدار چنین نا امیدوار مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برفت و بر سر آتش نشاند یار مرا
به پای حادثه افکند روزگار مرا
هوش مصنوعی: یارم رفت و روزگار مرا در میان مشکلات و دشواری‌ها قرار داد و به آتش انداخت.
گر آشکار کند آب دیده راز دلم
میان آتش سوزان چه اختیار مرا
هوش مصنوعی: اگر اشک‌های من راز دلم را فاش کند، در حالی که میان آتش سوزان هستم، من چه راهی برای انتخاب دارم؟
چنان نکرد کمند بلای عشقم صید
که قید عقل کند بعد از این شکار مرا
هوش مصنوعی: بلای عشق من به گونه‌ای نبود که عقل مرا مجبور به تسلیم کند؛ پس از این، من دیگر شکار حوادث محبت نخواهم شد.
می فکن از نظر عزّتم چنین ای دوست
که دوستان همه بگذاشتند خوار مرا
هوش مصنوعی: ای دوست، مرا در نظر عزت خود بینداز و تا آنجا که می‌توانی از من دور کن، زیرا این دوستان همگی نزد من ارج و منزلتی نگذاشتند و نادیده‌ام گرفتند.
زمانه را چه حسد بود در میانه ز من
که کنار تو افکند بر کنار مرا
هوش مصنوعی: زمانه چه مسأله‌ای دارد که در میانه، از من حسادت کند، در حالی که مرا کنار تو قرار داده است؟
من از تو هیچ دگر جز همین نمی خواهم
مباش بی من و بی خویشتن مدار مرا
هوش مصنوعی: من از تو چیزی جز این نمی‌خواهم: بی من نباش و خودت را از من جدا نکن.
تویی مرادِ من از کاینات و موجودات
به هر چه غیر تو باشد چه کار مرا
هوش مصنوعی: تو تمام آرزوها و هدف‌های من در این جهان و موجودات هستی، و هر چیزی که غیر از تو باشد برای من اهمیت ندارد.
موکّلان خیالت نمی هلند دمی
که بی وجود تو جایی بود قرار مرا
هوش مصنوعی: نگران نباش، خیال تو را ترک نمی‌کند حتی برای لحظه‌ای وقتی که تو در کنارم نیستی و هیچ مکانی نمی‌تواند آرامش من را فراهم کند.
دلی پر آتش و چشمی پر آب خواهم رفت
شهیدم ار بکشد دردِ انتظار مرا
هوش مصنوعی: دل پر از عشق و اشتیاق دارم و چشمانم پر از اشک است. اگر در انتظارم بمیرم، همچنان به این مسیر ادامه می‌دهم.
به شفقت تو نزاری امیدها دارد
روا مدار چنین نا امیدوار مرا
هوش مصنوعی: به مهربانی تو، امیدهایم زنده‌اند، پس مرا این‌گونه ناامید نکن.

حاشیه ها

1398/08/10 03:11
عین. ح

بیت چهارم: میفکن از نظر عزّتم چنین ای دوست
که دوستان همه بگذاشتند خوار مرا
بیت پنجم: زمانه را چه حسد بود در میانه ز من
که از کنار تو افکند بر کنار مرا
بیت هفتم: تویی مرادِ من از کاینات و موجودات
به هر چه غیر تو باشد چه کار و بار مرا