گنجور

شمارهٔ ۳۳۳

هر کجا بی دلی و برناییست
مانده در دام عشق زیباییست
من اگر دوست را ندارم دوست
پس همه عمر من تمناییست
لایق درد عشق شیرینی
هم چو فرهاد درد پیماییست
متنعّم چو خسروِ پرویز
پس رو عشق نیست خودراییست
عدم مطلق است در باطن
گر به ظاهر وجود ماناییست
آسمان هم چو ذره سرگردان
از پی صحبت دل آراییست
بل که هر ذره یی که می بینی
دل مجروح نا شکیباییست
طمع استقامت اندر عشق
راستی را محال سوداییست
نقد را باش از آن که آینده
حالیا وعده یی به فرداییست
باش گو منتظر به پروانه
هر که را مهلتی و پرواییست
پنجه ی عشق را فرو بردن
نه به بازوی هر تواناییست
گر چنین نیست پس به هر گوشه
از چه هر روز تازه غوغاییست
آخرای دوستان نزاری زار
گر دمی می زند هم از جاییست
گر چه خفاش وار محجوب است
مولَعِ آفتاب سیماییست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کجا بی دلی و برناییست
مانده در دام عشق زیباییست
هوش مصنوعی: هر جا که دلی ضعیف و بی‌پناه باشد، نشان از گرفتار شدن در دام عشق و زیبایی است.
من اگر دوست را ندارم دوست
پس همه عمر من تمناییست
هوش مصنوعی: اگر من کسی را دوست نداشته باشم، پس تمام عمرم صرف آرزویی خواهد شد که هرگز محقق نمی‌شود.
لایق درد عشق شیرینی
هم چو فرهاد درد پیماییست
هوش مصنوعی: کسی که شایسته‌ی تحمل درد عشق باشد، باید مانند فرهاد که با فداکاری و تحمل رنج، به دنبال معشوقش می‌رفت، با شیرینی و صبر از این مسیری که انتخاب کرده، عبور کند.
متنعّم چو خسروِ پرویز
پس رو عشق نیست خودراییست
هوش مصنوعی: افرادی که در رفاه و آسایش به سر می‌برند، مانند خسرو پرویز، باید بدانند که عشق واقعی نیست، بلکه خودخواهی است.
عدم مطلق است در باطن
گر به ظاهر وجود ماناییست
هوش مصنوعی: در درون، هیچ وجودی ندارد و همه چیز در عمق خود عدم است، هرچند در ظاهر ممکن است موجودی پایدار به نظر برسد.
آسمان هم چو ذره سرگردان
از پی صحبت دل آراییست
هوش مصنوعی: آسمان نیز مانند یک ذره در حال گشت و گذار است و به دنبال گفتگو با زیبایی‌های دلربا می‌گردد.
بل که هر ذره یی که می بینی
دل مجروح نا شکیباییست
هوش مصنوعی: هر ذره‌ای که می‌بینی، نمایانگر دل شکسته و نا آرامی است.
طمع استقامت اندر عشق
راستی را محال سوداییست
هوش مصنوعی: امید داشتن به پایداری در عشق، حقیقی نیست و ممکن نیست.
نقد را باش از آن که آینده
حالیا وعده یی به فرداییست
هوش مصنوعی: نقد را از آن بپذیر که حالا چیزی که وجود دارد، به آینده‌ای وعده داده است.
باش گو منتظر به پروانه
هر که را مهلتی و پرواییست
هوش مصنوعی: با صبر و حوصله منتظر باش تا هر کسی که فرصتی دارد و می‌تواند تحمل کند، به تو نزدیک شود.
پنجه ی عشق را فرو بردن
نه به بازوی هر تواناییست
هوش مصنوعی: عشق چنان قدرت و عمق خاصی دارد که هر کسی نمی‌تواند به راحتی آن را تجربه کند یا درک کند. این احساس تنها مختص افرادی خاص است و نیاز به توانایی‌های ویژه‌ای دارد.
گر چنین نیست پس به هر گوشه
از چه هر روز تازه غوغاییست
هوش مصنوعی: اگر اینطور نیست، پس چرا هر روز در گوشه و کنار، هیاهویی تازه برپا می‌شود؟
آخرای دوستان نزاری زار
گر دمی می زند هم از جاییست
هوش مصنوعی: در پایان کار دوستان، اگر کسی دمی ناراحت است، نشان دهندهٔ این است که از جایی رنج می‌برد.
گر چه خفاش وار محجوب است
مولَعِ آفتاب سیماییست
هوش مصنوعی: اگرچه مانند خفاشی در سایه پنهان است، اما در واقع عاشق نور آفتاب و زیبایی است.