گنجور

شمارهٔ ۳۳

یقینم که ضایع نماند مرا
زلالی به لب برچکاند مرا
اگر خواهد از تند بالای قهر
به قعر جهنم دواند مرا
و گر خواهد از پای گاه عدم
به فردوس اعلا رساند مرا
به سلطانیّ ام ملک باقی دهند
اگر بندۀ خویش خواند مرا
طفیل گدایان اویم اگر
به تخت کیی برنشاند مرا
که داند مگر دایۀ صنعِ او
که بهر چه می پروراند مرا
به کشتیِ همت نزاری مگر
ز بحرِ بلا بگذراند مرا
غلط می کنم زان که اوییِ او
ز ماییِ ما وا رهاند مرا

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یقینم که ضایع نماند مرا
زلالی به لب برچکاند مرا
هوش مصنوعی: من مطمئنم که پاکی و زلالی من هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت و همیشه در وجودم باقی می‌ماند.
اگر خواهد از تند بالای قهر
به قعر جهنم دواند مرا
هوش مصنوعی: اگر بخواهد، می‌تواند با خشمی شدید مرا به عمق جهنم براند.
و گر خواهد از پای گاه عدم
به فردوس اعلا رساند مرا
هوش مصنوعی: اگر بخواهد، می‌تواند مرا از بی‌هویتی به بالاترین مرتبه وجود برساند.
به سلطانیّ ام ملک باقی دهند
اگر بندۀ خویش خواند مرا
هوش مصنوعی: اگر به من سلطنتی بدهند و حکومت دائمی کنند، تنها در صورتی خوشحال می‌شوم که مرا به عنوان بنده و خدمتگزار خودشان بشناسند.
طفیل گدایان اویم اگر
به تخت کیی برنشاند مرا
هوش مصنوعی: من مانند گداهایی هستم که اگر کسی مرا به مقام و سلطنتی برساند، تنها به خاطر لطف اوست.
که داند مگر دایۀ صنعِ او
که بهر چه می پروراند مرا
هوش مصنوعی: چه کسی می‌داند که ممکن است دایه‌ی خالق من چه هدفی داشته باشد که مرا در این دنیا پرورش می‌دهد؟
به کشتیِ همت نزاری مگر
ز بحرِ بلا بگذراند مرا
هوش مصنوعی: نگذار همت و تلاش من خراب شود، بلکه به وسیله‌ی آن از مشکلات و سختی‌ها عبور کنم.
غلط می کنم زان که اوییِ او
ز ماییِ ما وا رهاند مرا
هوش مصنوعی: من دچار اشتباه می‌شوم، زیرا او فراتر از ماست و مرا از این وضعیت رها می‌کند.