شمارهٔ ۳۲۷
گر تو بر کشتن من حکم کنی باکی نیست
هیچ دلبستگی از بهر چو من خاکی نیست
ور به زهرم بکشی باز لبم بر لب نه
بهتر از چشمه ی نوشین تو تریاکی نیست
هر کجا سروقدی بود به عمدا دیدم
در همه شهر به بالای تو چالاکی نیست
محترز باش ز آلایش ادناس هوا
پاک رو را بتر از صحبت ناپاکی نیست
عقل اگر خواست که در موکب حسن تو رود
هیچ کس نیست که بر بسته به فتراکی نیست
نه که من در غم عشق تو گرفتارم و بس
از تو در هیچ مکان نیست که غم ناکی نیست
هر چه در حسن جمال تو نزاری گفته ست
بیش از آنی و ازین برترش ادراکی نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر تو بر کشتن من حکم کنی باکی نیست
هیچ دلبستگی از بهر چو من خاکی نیست
هوش مصنوعی: اگر تو تصمیم به کشتن من بگیری، برایم اهمیتی ندارد، زیرا هیچ وابستگی و علاقهای برای کسی مثل من که خاکی و بیارزش است، وجود ندارد.
ور به زهرم بکشی باز لبم بر لب نه
بهتر از چشمه ی نوشین تو تریاکی نیست
هوش مصنوعی: اگرچه زهر را به من بدهی، باز هم لبم به لب تو نزدیکتر است و هیچ چیزی نمیتواند به شیرینی چشمهی نوشین تو باشد؛ حتی تریاک.
هر کجا سروقدی بود به عمدا دیدم
در همه شهر به بالای تو چالاکی نیست
هوش مصنوعی: هر جا که شخصی خوشهیکل و خوشقامت وجود داشت، متوجه شدم که در هیچکجا به زیبایی و چابکی تو نمیرسد.
محترز باش ز آلایش ادناس هوا
پاک رو را بتر از صحبت ناپاکی نیست
هوش مصنوعی: مواظب باش که آلوده به اثرات منفی نباشی، زیرا افراد ناپاک میتوانند بدتر از هر چیز دیگری بر تو تأثیر بگذارند.
عقل اگر خواست که در موکب حسن تو رود
هیچ کس نیست که بر بسته به فتراکی نیست
هوش مصنوعی: اگر عقل بخواهد که در جمع زیباییهای تو حضور پیدا کند، هیچ کس نیست که به واسطهی جهل و نادانی خود مانع این ورود شود.
نه که من در غم عشق تو گرفتارم و بس
از تو در هیچ مکان نیست که غم ناکی نیست
هوش مصنوعی: من تنها به خاطر عشق تو در رنج و اندوه هستم و در هیچ جای دنیا نیست که غم و اندوهی وجود نداشته باشد.
هر چه در حسن جمال تو نزاری گفته ست
بیش از آنی و ازین برترش ادراکی نیست
هوش مصنوعی: هر چه درباره زیبایی و حسن تو گفته شده، کمتر از آنچه که هست، بیان شده است و فراتر از آن نیز قابل درک نیست.