شمارهٔ ۳۲۶
ای هم نفسان لایق من هم نفسی نیست
در خورد من آخر چه کسم من که کسی نیست
دارم هوس هم نفسی در سر و جانی
بر دوش سری نیست که در وی هوسی نیست
فرهاد صفت بر لب شیرین بدهم جان
لیکن به مرادم به لبش دست رسی نیست
بر من چه ملامت که کنم میل به شیرین
خود آدمیی کم به قیاس مگسی نیست
زنهار مکن فوت نزاری نفس نقد
خود عمر به کار آمده الا نفسی نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای هم نفسان لایق من هم نفسی نیست
در خورد من آخر چه کسم من که کسی نیست
هوش مصنوعی: ای همراهان همنفس من، کسی در خور من نیست که همنفس من باشد. من چه کسی هستم که هیچکس نیست.
دارم هوس هم نفسی در سر و جانی
بر دوش سری نیست که در وی هوسی نیست
هوش مصنوعی: دلم میخواهد که کسی در کنارم باشد و در عین حال بار سنگینی بر دوش دارم که در آن هیچ حسی وجود ندارد.
فرهاد صفت بر لب شیرین بدهم جان
لیکن به مرادم به لبش دست رسی نیست
هوش مصنوعی: فرهاد با عشق شیرین به جانش دل بسته است، اما به هدفش نمیرسد و دستش به او نمیرسد.
بر من چه ملامت که کنم میل به شیرین
خود آدمیی کم به قیاس مگسی نیست
هوش مصنوعی: من را به خاطر میل به شیرینی که دارم ملامت نکنید؛ زیرا این تمایل در انسانها به اندازهی تمایل یک مگس به شیرینی طبیعی است.
زنهار مکن فوت نزاری نفس نقد
خود عمر به کار آمده الا نفسی نیست
هوش مصنوعی: مواظب باش که عمر خود را بیفایده تلف نکن، چون زندگیات تنها یک بار است و ارزش آن به کارهایی که انجام میدهی بستگی دارد. پس نباید اجازه دهی که نفس و زندگیات بیثمر بگذرد.