شمارهٔ ۲۹
عشق پیدا میکند تنها مرا
یار بر در میزند عذرا مرا
عقل کو تا از جنونم واخرد؟
وارهاند زین همه سودا مرا
عشق! اگر سودا نکردی بر سرم
عقل! کی بگذاشتی تنها مرا؟
مصلحتاندیشِ من در دست عشق
کاشکی بگذاشتی حالا مرا
عاقبت روزی ببیند در مراد
چشم شببیدار خونپالا مرا
گوییا هر دم به دم در میکشند
تیرهشبهای نهنگآسا مرا
صبر اگر بگریزد از من عیب نیست
عشق میآرد به سر غوغا مرا
عقل مسکین از جهان شد برکنار
کاش بودی طاقت او را مرا
تا کی از جور ملامت گر که کرد
در میان انجمن رسوا مرا؟
قسمت من بین و روزیِ رقیب
روز عید او را، شب یلدا مرا
با حبیبم گفته بودهست آن لئیم
بیش از این طاقت نماند این جا مرا
از درون شهر و درگاهِ حرم
یا نزاری را برون بر یا مرا
دشمنم را خود غرض این است و بس
تا ز وامق افکند عذرا مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق پیدا میکند تنها مرا
یار بر در میزند عذرا مرا
هوش مصنوعی: عشق تنها به سراغ من میآید و یارم بر در میکوبد و این عذرا (عذرا به معنای دختر جوان و معصوم) مرا میطلبد.
عقل کو تا از جنونم واخرد؟
وارهاند زین همه سودا مرا
هوش مصنوعی: عقل کجا است که از دیوانگیام نجاتم دهد؟ و از همه این افکار و دغدغههایم آزادم کند؟
عشق! اگر سودا نکردی بر سرم
عقل! کی بگذاشتی تنها مرا؟
هوش مصنوعی: اگر در عشق به جنون نرفتی، پس چرا عقل را بییار و یاور بر دوش من گذاشتی؟
مصلحتاندیشِ من در دست عشق
کاشکی بگذاشتی حالا مرا
هوش مصنوعی: ای کاش عشق مرا به حال خود واگذار میکردی تا بتوانم در مورد مصلحتهایم بهتر فکر کنم.
عاقبت روزی ببیند در مراد
چشم شببیدار خونپالا مرا
هوش مصنوعی: در نهایت روزی خواهد رسید که من به آرزوی دلخواهم میرسم و در دل شب، با چشمان بیدار، بر روی خون خودم میایستم.
گوییا هر دم به دم در میکشند
تیرهشبهای نهنگآسا مرا
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که هر لحظه مانند آنکه شبهای تاریک و عمیق مرا به درون خود میکشند.
صبر اگر بگریزد از من عیب نیست
عشق میآرد به سر غوغا مرا
هوش مصنوعی: اگر صبر از من فرار کند، اشکالی ندارد، چون عشق در سرم غوغایی برپا میکند.
عقل مسکین از جهان شد برکنار
کاش بودی طاقت او را مرا
هوش مصنوعی: عقل بیچاره از این دنیا جدا شده، کاش که تو هم میدانستی چقدر توان و صبر او کم است.
تا کی از جور ملامت گر که کرد
در میان انجمن رسوا مرا؟
هوش مصنوعی: مدت زیادی نیست که من به خاطر نیش و کنایههای دیگران در جمع به تبال افتادهام.
قسمت من بین و روزیِ رقیب
روز عید او را، شب یلدا مرا
هوش مصنوعی: قسمت من در روزی است که رقیب من در عید خوشحال است، اما شب یلدا برای من خود را نشان میدهد.
با حبیبم گفته بودهست آن لئیم
بیش از این طاقت نماند این جا مرا
هوش مصنوعی: با دوست عزیزم صحبت کردهام و گفتهام که دیگر نمیتوانم در اینجا بمانم و اینجا تحملم تمام شده است.
از درون شهر و درگاهِ حرم
یا نزاری را برون بر یا مرا
هوش مصنوعی: از میان شهر و دروازه حرم، یا نزار را بیرون ببر، یا مرا.
دشمنم را خود غرض این است و بس
تا ز وامق افکند عذرا مرا
هوش مصنوعی: دشمنم تنها به خاطر منافع خودش این کار را میکند تا مرا در موقعیتی بد قرار دهد و رسوایم کند.