گنجور

شمارهٔ ۲۱

شمع ما برخاست بنشان ای پسر مصباح را
ساقیا روح الامین با ماست در ده راح را
الصّلای خفتگان مست در ده پیش از آنک
دردمند از بام مسجد فالق الاصباح را
می بده اصحاب را تا در هم آمیزند باز
جز به می ممکن نباشد اتّصال ارواح را
خانۀ خم باز کن در، پیش تر زان کا فکند
دست روز اندر دهان قفل شب مفتاح را
هان سبک دوری بگردان ای پسر ز آب حیات
آن چنان کز یک دگر در نگسلند اقداح را
کاسه یی بر دست من نه سر سیه ز آب بقم
تا برون آرد ز نیل نفس من تمساح را
خانه پر حورست و اسباب طرب آراسته
در گشاده آسمان دریاب استفتاح را
خیز و در باد سحر در قلزم مجلس فکن
کشتیی کز آشنا عاجز کند ملّاح را
در چنین مجلس خصوصا کز طریق اتّحاد
کرده ام نام نزاری بی نشان اصلاح را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمع ما برخاست بنشان ای پسر مصباح را
ساقیا روح الامین با ماست در ده راح را
هوش مصنوعی: شمع ما روشن شد، پسر، چراغ را کنار بگذار. ای ساقی، روح‌الامین (فرشته وحی) در کنار ماست، درب را برای ما باز کن.
الصّلای خفتگان مست در ده پیش از آنک
دردمند از بام مسجد فالق الاصباح را
هوش مصنوعی: نماز خواب‌آلودان مست پیش از آنکه دردمنشان از بام مسجد صبحگاهان را ببینند، برگزار می‌شود.
می بده اصحاب را تا در هم آمیزند باز
جز به می ممکن نباشد اتّصال ارواح را
هوش مصنوعی: به دوستان می نوشانید تا دوباره با هم ارتباط برقرار کنند، و جز با می، اتصال روح‌ها ممکن نیست.
خانۀ خم باز کن در، پیش تر زان کا فکند
دست روز اندر دهان قفل شب مفتاح را
هوش مصنوعی: در این بیت به باز کردن خانه‌ای اشاره شده که در آن قفل به دست شب است و روز کلید این قفل را به سمت داخل می‌آورد. به نوعی، اشاره به این دارد که روز می‌آید تا قفل شب را باز کند و دنیای جدیدی را به نمایش بگذارد. این تصویر، نمادی از امید و روشنایی در مقابل تاریکی و ناامیدی است.
هان سبک دوری بگردان ای پسر ز آب حیات
آن چنان کز یک دگر در نگسلند اقداح را
هوش مصنوعی: ای پسر، دوری را به آرامی بچرخان و از آب حیات دوری کن، به گونه‌ای که هیچ یک از دوستان و ارتباطاتتان از هم جدا نشوند.
کاسه یی بر دست من نه سر سیه ز آب بقم
تا برون آرد ز نیل نفس من تمساح را
هوش مصنوعی: من یک کاسه در دست دارم که سر سیاهی بر آن است. بگذار تا آب نیل را از آن خارج کنم و به نفس تمساح برسانم.
خانه پر حورست و اسباب طرب آراسته
در گشاده آسمان دریاب استفتاح را
هوش مصنوعی: خانه پر از زیبایی و فرح است و همه چیز برای شادی و خوشی آماده شده. در آسمان گشوده نیز نشانه‌های آغاز شادی و خوشی دیده می‌شود.
خیز و در باد سحر در قلزم مجلس فکن
کشتیی کز آشنا عاجز کند ملّاح را
هوش مصنوعی: بشین و در صبح زود، در دریا با نشاط وارد مجلس شو و کشتی‌ای بران که ناخدایش از آشنایی و دوستی ناتوان شود.
در چنین مجلس خصوصا کز طریق اتّحاد
کرده ام نام نزاری بی نشان اصلاح را
هوش مصنوعی: در چنین مجلسی که به خاطر اتحاد و دوستی گرد هم آمده‌ایم، من نام اصلاح را با عنوان نزار، که به طور خاص بی‌نشان است، معرفی کرده‌ام.

حاشیه ها

1396/10/11 15:01

مصرع اول بیت چهار کافکند درست است و به اشتباه فاصله افتاده.
و مصرع اول بیت ششم:
"کاسه یی بر دست من نه سر سیه ز آب بقم"
ظاهرا باید این باشد " از آب قم" یعنی برخیز از آب و یا وز آب قم.
وزن شعر در هم آمیخته احتمالا خطای تایپ یا نسخه است. امر به ایستادن و خروج از آب می کند بقم وجیه نیست. و باز به قول قدما والله عالم بحقایق الامور