شمارهٔ ۱۸
دیر شد تا دوست می دارم ترا
آخر ای بخت از درم روزی درآ
من به تو چون تشنه مستعجل به آب
تو چرا از من چنین سیری چرا
گر خطایی در وجود آمد ز من
جان غرامت می دهم بی ماجرا
تو جهان جانی و جان جهان
بی تو گر بر من سرآید گو سرآ
زلف پرتابت مرا دیوانه کرد
چند رنجانی من دیوانه را
هر چه در حسن تو خواهم کرد وصف
تو از آن هستی به خوبی ماورا
قوتی یابد نزاری راستی
گر کند بر سبزه خطّت چرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیر شد تا دوست می دارم ترا
آخر ای بخت از درم روزی درآ
هوش مصنوعی: زمان زیادی گذشت تا من به تو محبت کنم، ای بخت، امیدوارم روزی به سراغم بیایی.
من به تو چون تشنه مستعجل به آب
تو چرا از من چنین سیری چرا
هوش مصنوعی: من به تو مانند فردی هستم که تشنه است و به سرعت به دنبال آب میگردد. تو چرا از من دوری میکنی و احساس نیاز من را درک نمیکنی؟
گر خطایی در وجود آمد ز من
جان غرامت می دهم بی ماجرا
هوش مصنوعی: اگر از طرف من اشتباهی پیش آید، بدون هیچ مشکلی، جانم را برای جبران آن میدهم.
تو جهان جانی و جان جهان
بی تو گر بر من سرآید گو سرآ
هوش مصنوعی: تو روح و جانی برای جهان و اگر بی تو درد و رنج بر من بگذرد، به عنوان امانت جانم را به تو میدهم.
زلف پرتابت مرا دیوانه کرد
چند رنجانی من دیوانه را
هوش مصنوعی: موی بلند و زیبای تو باعث شده که من دیوانه شوم و برای تو که خودت میدانی چقدر در عذابم، کماکان رنج میکشی.
هر چه در حسن تو خواهم کرد وصف
تو از آن هستی به خوبی ماورا
هوش مصنوعی: هر چیزی که بخواهم درباره زیباییات بگویم، باید بگویم که تو فراتر از همه خوبىها هستی.
قوتی یابد نزاری راستی
گر کند بر سبزه خطّت چرا
هوش مصنوعی: اگر راست و درست قدم برداری، قدرت و تواناییات بیشتر خواهد شد، حتی اگر بر روی چمن سبز قدم بزنی.