گنجور

شمارهٔ ۱۶

رفتم و دریافتم پیر خرابات را
باز نمودم بدو کلّ مهمّات را
گفت به من ای فلان وقت همی درگذشت
بیش عبادت مکن کعبه پرلات را
سینه نه پرداخته دیده نه بردوخته
چند پرستی چنین محض خیالات را
رفته برون از خیال محو شده در وصال
گر شده ای یافتی کلّ کمالات را
دست برآورده ایم گرچه درین باب نیست
حاجت دستان ما قاضی حاجات را
هم به ترحم کند عاقبت الامر کار
بر سر مستان کند جام مصافات را
چون بر او بود و برد جمله توان گفت نی
بار دگر طالبم عهد ملاقات را
در رصد این محل نیس نزاری ولی
منتخبی می کند شرح موالات را
تا نفسم می رود بر نفسم می رود
رفتم و دریافتم پیر خرابات را

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفتم و دریافتم پیر خرابات را
باز نمودم بدو کلّ مهمّات را
هوش مصنوعی: به سراغ پیر خرابات رفتم و پس از ملاقات با او، تمامی مسائل و مشکلات زندگی‌ام را به او گفتم.
گفت به من ای فلان وقت همی درگذشت
بیش عبادت مکن کعبه پرلات را
هوش مصنوعی: شخصی به من گفت که در این زمان، وقت گذشتن است و نباید بیش از حد عبادت کنی، زیرا کعبه را از آن خالی می‌بینی.
سینه نه پرداخته دیده نه بردوخته
چند پرستی چنین محض خیالات را
هوش مصنوعی: دل آدمی نه‌ای است که فقط با خیال و تصاویر پر شود و از واقعیت دور بماند. این دل باید به عمق احساسات و واقعیت‌ها توجه داشته باشد، نه اینکه تنها در دنیای خیالی پرسه بزند.
رفته برون از خیال محو شده در وصال
گر شده ای یافتی کلّ کمالات را
هوش مصنوعی: شخصی از خیال و تصور بیرون رفته و در محبوبش غرق شده است. او با این وصال، به کمالات و ویژگی‌های عالی دست یافته است.
دست برآورده ایم گرچه درین باب نیست
حاجت دستان ما قاضی حاجات را
هوش مصنوعی: ما به کمک و یاری همدیگر پرداخته‌ایم، هرچند در این مورد نیازی به دستان ما نیست، زیرا قاضی احتیاجات دیگران است.
هم به ترحم کند عاقبت الامر کار
بر سر مستان کند جام مصافات را
هوش مصنوعی: در نهایت، می‌توان با رحم و محبت به حال مست‌ها رسید و آنها را با شراب دوستی نوازش کرد.
چون بر او بود و برد جمله توان گفت نی
بار دگر طالبم عهد ملاقات را
هوش مصنوعی: زمانی که او در کنارم بود، توانستم همه چیز را بگویم. اکنون دوباره مشتاقم که دیدارمان را تجدید کنم.
در رصد این محل نیس نزاری ولی
منتخبی می کند شرح موالات را
هوش مصنوعی: در این مکان، هیچ شخصی به نام نزار حضور ندارد، اما او به انتخاب خود، به توضیح وقایع می‌پردازد.
تا نفسم می رود بر نفسم می رود
رفتم و دریافتم پیر خرابات را
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس در سینه دارم، به عمق وجودم می‌رود و فهمیدم که پیرِ خرابات(مکان هنری و عرفانی) چه شخصیت با ارزشی است.

حاشیه ها

1397/01/11 13:04
مجتبی

وزن این شعر «مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن» هست.