شمارهٔ ۱۳۹۶
شب مفارقت و روز هجر و تنهایی
که را بود به چنین شب دل شکیبایی
اگرچه از شب دیجور خود گرفته ترست
ملالت سوزندگانِ شیدایی
چه سود کان بت یوسف جمالِ بی رحمت
خبر ندارد از این ماتم زلیخایی
بسوخت آتش حسرت مرا و قوّت نیست
که در فراق بنالم ز ناتوانایی
چگونه بار جدایی کشم به پشتی صبر
مرا که پشت دو تا میشود ز یکتایی
همان به است که در کُنج خانه بشینم
ز دست سرزنش دوستان هر جایی
به عاقلان نکنم رغبت از ملالت طبع
خوش است صحبت دیوانگان سودایی
کنون که توبه شکستم درست میگویم
چه بیم پرده دری و چه بیم رسوایی
نزاریا چو شکر میدهی جگر می خور
که هم شکر خور مایی و هم شکر خایی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب مفارقت و روز هجر و تنهایی
که را بود به چنین شب دل شکیبایی
هوش مصنوعی: در شب جدایی و در روز تنهایی، چه کسی میتواند در چنین شبی دلش را تحمل کند؟
اگرچه از شب دیجور خود گرفته ترست
ملالت سوزندگانِ شیدایی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه شب تاریک و غمانگیز است، اما هنوز دلخستگی و خستگی عاشقان شیدا بیشتر از آن احساس میشود.
چه سود کان بت یوسف جمالِ بی رحمت
خبر ندارد از این ماتم زلیخایی
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که او زیبایی یوسف را میبیند، در حالی که از غم و اندوه زلیخا هیچ اطلاعی ندارد؟
بسوخت آتش حسرت مرا و قوّت نیست
که در فراق بنالم ز ناتوانایی
هوش مصنوعی: آتش حسرت در درونم زبانه میکشد و از شدت درد و غم، دیگر نیرویی برای شکایت و ناله در فراق ندارم.
چگونه بار جدایی کشم به پشتی صبر
مرا که پشت دو تا میشود ز یکتایی
هوش مصنوعی: چطور میتوانم بار جدایی را تحمل کنم در حالی که صبر من مرا خسته کرده و برایم سنگین شده است؟ درد جدایی آنقدر عمیق است که تحملش برایم دشوار شده است.
همان به است که در کُنج خانه بشینم
ز دست سرزنش دوستان هر جایی
هوش مصنوعی: بهتر است که در گوشهای از خانه بمانم تا از سرزنشها و ملامتهای دوستان در هر جا دور باشم.
به عاقلان نکنم رغبت از ملالت طبع
خوش است صحبت دیوانگان سودایی
هوش مصنوعی: من به عاقلان علاقهمند نیستم، زیرا صحبت کردن با دیوانگان عاشق برایم دلپذیرتر است.
کنون که توبه شکستم درست میگویم
چه بیم پرده دری و چه بیم رسوایی
هوش مصنوعی: حالا که تصمیم به نافرمانی گرفتم، با صداقت صحبت میکنم. دیگر از فاش شدن رازها و رسوایی نمیترسم.
نزاریا چو شکر میدهی جگر می خور
که هم شکر خور مایی و هم شکر خایی
هوش مصنوعی: وقتی که شیرینی و محبت به کسی میدهی، باید مراقب باشی که خودت هم آسیب نبینی، چون هم باید از محبت او لذت ببری و هم خود را در معرض خطر قرار ندهی.