گنجور

شمارهٔ ۱۳۶۸

دلم را دیده‌ام روز جایی و عجب جایی
خوشی بنشسته بر طاقِ دو ابروی دل‌آرایی
مثال قوس رنگین بر کنارِ تختهٔ سیمین
به خطّ سبزِ زنگاری کشیده طُرفه طغرایی
نباشد در نگارستانِ چین آن طاق را جفتی
نباشد در همه روی زمین زآن خوب‌تر جایی
به خود گفتم چه گویم با دل الحق جای آن دارد
ازین خوش‌تر که را بوده‌ست ملجایی و مأوایی
ندارد هیچ دل‌داده چنان آسایشِ جانی
نبیند هیچ مشاطه چنان آیینه سیمایی
چه خوش باشد کناری از میان لاله رخ‌ساری
چه خوش باشد میانی از کنارِ سرو بالایی
دلم را در چنان جایی بدیده‌ستم ز بس غیرت
چنینم در دماغ افتاد آشوبی و سودایی
ز رشکِ دل درافتادم به غبن و غصّه و حسرت
کدامین دل هوس‌ناکی، بلایی، خویشتن‌رایی
نزاری تا به کی زاری منال از دل نمی‌دانی
که بارِ عشق بردن مشکل است از ناتوانایی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم را دیده‌ام روز جایی و عجب جایی
خوشی بنشسته بر طاقِ دو ابروی دل‌آرایی
هوش مصنوعی: دل من را در روزی خاص دیده‌ام و عجیب است که شادی و خوشی بر سر دو ابروی زیبای آن نشسته است.
مثال قوس رنگین بر کنارِ تختهٔ سیمین
به خطّ سبزِ زنگاری کشیده طُرفه طغرایی
هوش مصنوعی: تصور کن که در کناره یک تخته نقره‌ای، قوس رنگینی به رنگ سبز و زنگاری طراحی شده است که زیبایی خاصی به آن بخشیده و حال و هوای خاصی را تداعی می‌کند.
نباشد در نگارستانِ چین آن طاق را جفتی
نباشد در همه روی زمین زآن خوب‌تر جایی
هوش مصنوعی: در باغ زیبای چین، طاقی وجود ندارد که همانند آن در همه دنیا باشد؛ جایی بهتر از این جستجو نمی‌توان کرد.
به خود گفتم چه گویم با دل الحق جای آن دارد
ازین خوش‌تر که را بوده‌ست ملجایی و مأوایی
هوش مصنوعی: به خودم گفتم چه بگویم به دلم؛ واقعاً جایش این است که از این بهتر چیزی بگوید، زیرا همیشه ملجأ و پناهگاهی برای آن بوده است.
ندارد هیچ دل‌داده چنان آسایشِ جانی
نبیند هیچ مشاطه چنان آیینه سیمایی
هوش مصنوعی: هیچ عاشق‌دلی چنین آرامشی را تجربه نمی‌کند که هیچ آرایشگری هم مثل او نمی‌تواند زیبایی را در آینه نشان دهد.
چه خوش باشد کناری از میان لاله رخ‌ساری
چه خوش باشد میانی از کنارِ سرو بالایی
هوش مصنوعی: چه خوب است در کنار کسی که چهره‌اش مانند لاله زیباست، و چه خوب است در میان کسی که قدش مانند سرو بلند و دل‌فریب است.
دلم را در چنان جایی بدیده‌ستم ز بس غیرت
چنینم در دماغ افتاد آشوبی و سودایی
هوش مصنوعی: دل من در وضعیتی قرار دارد که از شدت غیرت و احساسات، دچار آشوب و وسوسه شده‌ام.
ز رشکِ دل درافتادم به غبن و غصّه و حسرت
کدامین دل هوس‌ناکی، بلایی، خویشتن‌رایی
هوش مصنوعی: به خاطر حسودی دل، دچار ناراحتی و اندوه شدم. چه دل خواستی وجود دارد که باعث چنین بلای ناخوشایندی شده و خودسری می‌کند؟
نزاری تا به کی زاری منال از دل نمی‌دانی
که بارِ عشق بردن مشکل است از ناتوانایی
هوش مصنوعی: حدیث دل و درد عشق را تا کی باید ادامه داد؟ آیا نمی‌فهمی که تحمل بار عشق کار آسانی نیست و از عهده‌ی ناتوان برنمی‌آید؟