شمارهٔ ۱۳۶۴
عشق آمد و بر هم زد بنیادِ شکیبایی
ای عقل درین منزل مِن بعد چه میپایی
گر نه سر خود گیری در دستِ بلا مانی
تقصیر مکن خود را زنهار بننمایی
گر با تو مجازاتی بنیاد نهد خاموش
تسلیم و تسلّم کن در گفت نیفزایی
تو آن منگر کاوّل از ما خَلَقَ اللّهی
آن امر کزو فایض از اوّلِ مبدایی
عشق است و نمیدانی رمزست و اگر دانی
بیخویشتنی باشی از خویش برون آیی
عشق است لقب آن را کز وی شدهای فایض
و او با تو همی گوید فایض شده از مایی
ای عقل ز من بشنو یک نکته اگر خواهی
کاین مسئله را دانی وین مرتبه را شایی
با عشق مکن پنجه وز عشق مشو طیره
باز آی ز خودبینی مفریب به دانایی
دانی پسرِ مُرَه از حضرتِ ربّانی
محجوب چرا ماندهست از غایت خودرایی
گویند نزاری را از مستی و ناپاکی
هنگام سخن گفتن عادت شده هر جایی
لایجتمعاند آری ضدّان چه توان کردن
دورند خردمندان از شیوه ی شیدایی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق آمد و بر هم زد بنیادِ شکیبایی
ای عقل درین منزل مِن بعد چه میپایی
هوش مصنوعی: عشق وارد شد و پایههای صبر و تحمّل را از هم گسست. ای عقل، حالا در این وضعیت دیگر چه چیزی را دنبال میکنی؟
گر نه سر خود گیری در دستِ بلا مانی
تقصیر مکن خود را زنهار بننمایی
هوش مصنوعی: اگر خود را در دست سرنوشت قرار ندهی و نسبت به مشکلات بیتفاوت باشی، تقصیر از خودت است. پس مراقب باش که خود را در معرض خطر قرار ندهی.
گر با تو مجازاتی بنیاد نهد خاموش
تسلیم و تسلّم کن در گفت نیفزایی
هوش مصنوعی: اگر با تو مجازاتی شروع شود، بیصدا تسلیم شو و در صحبت چیزی نگو که به آن اضافه کنی.
تو آن منگر کاوّل از ما خَلَقَ اللّهی
آن امر کزو فایض از اوّلِ مبدایی
هوش مصنوعی: تو به آن چیزی نگاه نکن که در آغاز از خداوند خلق شده است، بلکه به آن حقیقت بیندیش که از آن امر اولیه سرچشمه گرفته و به ما فیض میدهد.
عشق است و نمیدانی رمزست و اگر دانی
بیخویشتنی باشی از خویش برون آیی
هوش مصنوعی: عشق حالتی است که شاید از عمق و راز آن آگاه نباشی، اما حتی اگر درک کنی، باید به حدی از خود بیخود شوی که از هویت و شخصیت خود فراتر بروی.
عشق است لقب آن را کز وی شدهای فایض
و او با تو همی گوید فایض شده از مایی
هوش مصنوعی: عشق، نامی است که تو از آن بهرهمند شدهای و آن عشق به تو میگوید که تو از ما شدهای.
ای عقل ز من بشنو یک نکته اگر خواهی
کاین مسئله را دانی وین مرتبه را شایی
هوش مصنوعی: ای عقل، به حرف من گوش کن و اگر مایل هستی، یک نکته مهم را درک کن؛ زیرا تو میتوانی این موضوع را بفهمی و به این سطح از دانایی برسی.
با عشق مکن پنجه وز عشق مشو طیره
باز آی ز خودبینی مفریب به دانایی
هوش مصنوعی: با عشق خود را درگیر نکن و از عشق دور نشو. از خودبینی فاصله بگیر و فریب دانایی را نخور.
دانی پسرِ مُرَه از حضرتِ ربّانی
محجوب چرا ماندهست از غایت خودرایی
هوش مصنوعی: میدانی که پسر مُرَه به خاطر خودخواهیاش از مقام الهی چه دور مانده است؟
گویند نزاری را از مستی و ناپاکی
هنگام سخن گفتن عادت شده هر جایی
هوش مصنوعی: میگویند نزار، به خاطر مستی و ناپاکیاش، عادت کرده در هر مکانی که صحبت میکند، به طرز خاصی رفتار کند.
لایجتمعاند آری ضدّان چه توان کردن
دورند خردمندان از شیوه ی شیدایی
هوش مصنوعی: آری، مخالفان هرگز نمیتوانند با هم جمع شوند. خردمندان از راه و رسم دیوانگی دورند و دوری میکنند.