شمارهٔ ۱۳۵۳
صنوبر قامتی دیدم به راهی
رقیبش بر عقب افتاده ماهی
همین تا چشم من بر رویش افتاد
برآمد از دلِ پُر دردم آهی
بدو گفتم برایِ لله آخر
چه باشد گر کنی درما نگاهی
به چشمِ مرحمت کن التفاتی
مشو در خونِ جانِ بی گناهی
نمی ترسی که فردا در مظالم
بگیرد دامنت فریاد خواهی
به من گفت آخر ای فرسوده ایّام
نشد حاصل هنوزت انتباهی
چه می گویی نمی دانی که آخر
ندارد این تمنّا سر به راهی
ترا قدرِ وصالِ ما نباشد
گدایی را چه حّدِ پادشاهی
نزولِ ما و کنجِ کلبه ی تو
دریغ انصاف را یوسف به چاهی
نزاری از کهن سالان نزیبد
طمع کردن چنین در وصلِ ماهی
مرو در سایه ی زلفم طلب کن
مگر ایمن تَرَک یابی پناهی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صنوبر قامتی دیدم به راهی
رقیبش بر عقب افتاده ماهی
هوش مصنوعی: در مسیر، درختی بلند و باریک را دیدم که رقیبش، یعنی ماه، از او عقب افتاده است.
همین تا چشم من بر رویش افتاد
برآمد از دلِ پُر دردم آهی
هوش مصنوعی: زمانی که نگاه من به او افتاد، از دل پر دردم آهی بلند شد.
بدو گفتم برایِ لله آخر
چه باشد گر کنی درما نگاهی
هوش مصنوعی: به او گفتم: برای خدا آخر چه ضرری دارد اگر یک نگاهی به ما بیندازی؟
به چشمِ مرحمت کن التفاتی
مشو در خونِ جانِ بی گناهی
هوش مصنوعی: به مهربانی خود توجه کن و بیدلیل بر جان بیگناهی آسیب نرسان.
نمی ترسی که فردا در مظالم
بگیرد دامنت فریاد خواهی
هوش مصنوعی: نگران نباش که فردا با مشکلات رو به رو میشوی، زیرا در آن زمان به درستی کمک خواهی خواست و صدایت را به گوش دیگران خواهی رساند.
به من گفت آخر ای فرسوده ایّام
نشد حاصل هنوزت انتباهی
هوش مصنوعی: به من گفت که ای خسته و از روزگار آزرده، هنوز به هیچ نتیجهای نرسیدهای.
چه می گویی نمی دانی که آخر
ندارد این تمنّا سر به راهی
هوش مصنوعی: چرا نمیگویی که این آرزو هیچگاه به پایان نمیرسد و همیشه در انتظار است؟
ترا قدرِ وصالِ ما نباشد
گدایی را چه حّدِ پادشاهی
هوش مصنوعی: تو ارزش ارتباط ما را نداری، مانند این است که برای گدا، مقام پادشاهی چه معنایی دارد.
نزولِ ما و کنجِ کلبه ی تو
دریغ انصاف را یوسف به چاهی
هوش مصنوعی: دور از تو و در گوشهی خانهات، حسرت از دست رفتن انصاف را مانند یوسف در چاه احساس میکنم.
نزاری از کهن سالان نزیبد
طمع کردن چنین در وصلِ ماهی
هوش مصنوعی: نزاری میگوید: از افراد سنبالا و باتجربه بهتر است انتظار نداشته باشیم که به راحتی بتوانند به وصال معشوق دست پیدا کنند.
مرو در سایه ی زلفم طلب کن
مگر ایمن تَرَک یابی پناهی
هوش مصنوعی: به دنبال پناهگاه از تنهایی خود نباش، زیرا در سایهی زلف من، ممکن است هنوز در خطر رنجش و دلشکستگی قرار داشته باشی.