گنجور

شمارهٔ ۱۳۵۲

ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی
حیران ز نقشِ رویِ تو تمثالِ مانوی
بی مثلت آفرید خدا کز نوادرست
با صورتِ نکو حرکت هایِ معنوی
از خانقه کشد به خرابات رختِ انس
گر بگذرد خیالِ تو بر چشمِ منزوی
صورت پرست را به سرِ غمزه گو بیا
تا رشکِ آفتاب ببینی و بگروی
ماهی به روی و سرو به بالا و طرفه آنک
دل می بری ز مردم و آزاد می روی
گه دست در خضابی و گه روی در نگار
در خونِ دوستان به همه رنگ می شوی
زور و زرم نماند چه تدبیر بعد ازین
گر زاریِ نزاری بی چاره نشنوی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی
حیران ز نقشِ رویِ تو تمثالِ مانوی
هوش مصنوعی: ای لب تو تجلی یک معجزه‌ی خارق‌العاده است، من از زیبایی و نقش چهره‌ات به شدت متعجب و حیرانم.
بی مثلت آفرید خدا کز نوادرست
با صورتِ نکو حرکت هایِ معنوی
هوش مصنوعی: خداوند تو را خلق کرده است که بی‌نظیر و ارزشمند هستی و با زیبایی‌ها و حرکات معنوی خود، جلوه‌های خاصی از خود به نمایش می‌گذاری.
از خانقه کشد به خرابات رختِ انس
گر بگذرد خیالِ تو بر چشمِ منزوی
هوش مصنوعی: اگر یاد تو بر چشم کسی که در تنهایی و دوری از دنیا به سر می‌برد بگذرد، او از خانه‌ی امن و آرامش به دنیای بی‌نظم و شادی خواهد رفت.
صورت پرست را به سرِ غمزه گو بیا
تا رشکِ آفتاب ببینی و بگروی
هوش مصنوعی: درخواست کن تا زیبایی دلربا و فریبنده‌ای را به تصویر بکشی که با نگاهش می‌تواند حسادت آفتاب را برانگیزد و آن را به گریه بیندازد.
ماهی به روی و سرو به بالا و طرفه آنک
دل می بری ز مردم و آزاد می روی
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت تصویری از یک ماهی و سرو اشاره دارد. ماهی با زیبایی خاصی بر روی آب شناور است و سرو نیز به صورت عمودی رشد کرده و نماد بلندی و وقار است. در نهایت، شاعر به احساسی اشاره می‌کند که کسی با دلربایی و آزادی از میان مردم عبور می‌کند و دل‌ها را می‌رباید. این تصویر نشان‌دهنده‌ی زیبایی، جذابیت و قدرت جذب افراد است.
گه دست در خضابی و گه روی در نگار
در خونِ دوستان به همه رنگ می شوی
هوش مصنوعی: گاهی به رنگ‌های مختلف آراسته می‌شوی و گاه با چهره‌ای زیبا ظاهر می‌گردی، در حالی که در خون دوستانت غوطه‌ور هستی و به هر رنگی درمی‌آیی.
زور و زرم نماند چه تدبیر بعد ازین
گر زاریِ نزاری بی چاره نشنوی
هوش مصنوعی: اگر دیگر زور و قدرتی برایت نمانده، بعد از این چه تدبیری می‌توانی اندیشید، اگر در ناله و زاری از بی‌چاره‌گی‌ات کسی را نرسانی.