شمارهٔ ۱۳۲۶
باز آمدهام تشنه لبی خشک دهانی
آشفته سری در هوسِ پسته دهانی
از من رمقی بیش نماندهست کیام من
مجروح تنی خسته دلی سوخته جانی
گر هیچ به سر وقتِ من آید به عیادت
بیمارِ کهن باز شود تازه جوانی
ده بار شدم زنده و ده بار بمردم
یک بار نپرسید که چون است فلانی
باشد که گذر بر منِ مسکین کند امشب
امروز درافتاد خیالم به گمانی
بی واسطه ی رقعه و پیغام نبینم
زیرا که میانِ دل ما هست نشانی
هیهات نزاری که چه خوش باشد اگر یار
تشریفِ حضوری دهد از غیب زمانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز آمدهام تشنه لبی خشک دهانی
آشفته سری در هوسِ پسته دهانی
هوش مصنوعی: من دوباره برگشتهام، با دهانی خشک و تشنه و ذهنی درگیر با آرزوی خوردن پسته.
از من رمقی بیش نماندهست کیام من
مجروح تنی خسته دلی سوخته جانی
هوش مصنوعی: بیش از این توان و انرژیای برای من باقی نمانده است. من زخمیام، بدنی خسته دارم و دلی آتشزده و جانم در درد است.
گر هیچ به سر وقتِ من آید به عیادت
بیمارِ کهن باز شود تازه جوانی
هوش مصنوعی: اگر کسی در زمان مناسب به دیدن بیمار قدیمیام بیاید، دوباره جوانیاش زنده میشود.
ده بار شدم زنده و ده بار بمردم
یک بار نپرسید که چون است فلانی
هوش مصنوعی: من ده بار زنده شدم و ده بار مردهام، اما هیچکس یک بار هم از حال من سؤال نکرد که حال این فرد چطور است.
باشد که گذر بر منِ مسکین کند امشب
امروز درافتاد خیالم به گمانی
هوش مصنوعی: امیدوارم امشب بر من، که در فقر و ناچیزی به سر میبرم، گذر کند. امروز خیال و اندیشهام به یک گمان و تصور خاصی دچار شده است.
بی واسطه ی رقعه و پیغام نبینم
زیرا که میانِ دل ما هست نشانی
هوش مصنوعی: من نمیخواهم پیامی از طرف کسی ببینم، زیرا در دل ما علامتی وجود دارد که نشاندهنده حال و احوال ماست.
هیهات نزاری که چه خوش باشد اگر یار
تشریفِ حضوری دهد از غیب زمانی
هوش مصنوعی: هرگز تصور نکن که وقتی یار، در زمان و مکان غیبی خود ظاهر شود، چقدر خوشایند و لذتبخش خواهد بود.