شمارهٔ ۱۳۲۱
پیریست مرا چو نو جوانی
در عالمِ عشق مهربانی
از غایتِ شوق هر زمانی
از جانبِ دوست ترجمانی
چون بر گویم که کیست آری
ماییم و محبتِ فلانی
کس نشناسد فلانِ ما را
نابرده ز ما به او نشانی
او ساکنِ خلوتِ خرابات
ماییم و سری و آستانی
ما سَتر به پیش برگرفتیم
تا کس نبرد به ما گمانی
خود پُر شده بود تا بدیدیم
از سَترِ صلاحِ ما جهانی
آری چه کنیم بر نزاری
ناگاه برفت امتحانی
بر شارعِ چارسویِ عشقم
خلقی به نظاره هر زمانی
از قصه ی ما چو باز دیدی
جایی نه که نیست داستانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیریست مرا چو نو جوانی
در عالمِ عشق مهربانی
هوش مصنوعی: در دنیای عشق و محبت، احساس میکنم که جوانی و شادابی دارم، هرچند که سنم بالا رفته است.
از غایتِ شوق هر زمانی
از جانبِ دوست ترجمانی
هوش مصنوعی: به خاطر شدت عشق و شوقی که دارم، هر لحظه از جانب دوست، نشانهای و پیامی میآید.
چون بر گویم که کیست آری
ماییم و محبتِ فلانی
هوش مصنوعی: وقتی میگویم که چه کسی هستیم، باید بگویم که ما خود را به محبت و دوستی او نسبت میدهیم.
کس نشناسد فلانِ ما را
نابرده ز ما به او نشانی
هوش مصنوعی: هیچکس نشناسد ما را مگر آنکه از جانب ما نشانهای بیابد.
او ساکنِ خلوتِ خرابات
ماییم و سری و آستانی
هوش مصنوعی: ما در گوشهای از دنیای پرهیاهو و شلوغی زندگی میکنیم و به رازها و رموزی عمیق تعلق داریم.
ما سَتر به پیش برگرفتیم
تا کس نبرد به ما گمانی
هوش مصنوعی: ما پوششی به جلو دراز کردیم تا کسی به ما شک نکند.
خود پُر شده بود تا بدیدیم
از سَترِ صلاحِ ما جهانی
هوش مصنوعی: او به خود مشغول شده بود تا اینکه ما جهانی از خوبیها و صلاح خود را مشاهده کردیم.
آری چه کنیم بر نزاری
ناگاه برفت امتحانی
هوش مصنوعی: بله، چه کنیم وقتی که ناگهان در شرایط سختی قرار میگیریم که آزمایش و آزمونهای زندگی را از سر میگذرانیم؟
بر شارعِ چارسویِ عشقم
خلقی به نظاره هر زمانی
هوش مصنوعی: در چهار راه عشق، هر لحظه مردمی هستند که به تماشا نشستهاند.
از قصه ی ما چو باز دیدی
جایی نه که نیست داستانی
هوش مصنوعی: وقتی داستان ما را شنیدی، متوجه خواهی شد که جایی برای تکرار وجود ندارد و داستان ما منحصر به فرد است.