گنجور

شمارهٔ ۱۳۱۹

به قاین بگذر ای باد ار توانی
زمین‌بوسی ببر آن جا که دانی
بگوی آرام جانم را که جانم
برآمد در غمت از ناتوانی
به دست باد صبح از نافه‌ی زلف
چه باشد گر به من بویی رسانی
تویی لیلی و من مجنونِ واله
تویی شیرین و من فرهاد ثانی
چو مجنونم که در اندوه لیلی
بریدم صحبت از انسی و جانی
شدم پر از غمِ دوری دریغا
که کردم در سرِ غربت جوانی
چو فرهادم که بر من تلخ کرده‌ست
فراق روی شیرین زندگانی
به حیرت می‌کنم صبری ضروری
به غیرت می‌کشم دردی نهانی
نمی‌میرد نزاری در فراقت
به شوخی می‌کند الحق گرانی
سبک روحی بود او در صفاهان
تو در قاین زهی نامهربانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به قاین بگذر ای باد ار توانی
زمین‌بوسی ببر آن جا که دانی
هوش مصنوعی: ای باد، اگر می‌توانی به قاین برو و زمین آنجا را ببوس، زیرا تو می‌دانی که چه جایی است.
بگوی آرام جانم را که جانم
برآمد در غمت از ناتوانی
هوش مصنوعی: به آرامی به جانم بگو که از شدت غم تو، جانم در حال نزدیک شدن به پایان است و من از ناتوانی به این وضعیت رسیده‌ام.
به دست باد صبح از نافه‌ی زلف
چه باشد گر به من بویی رسانی
هوش مصنوعی: اگر باد صبحگاهی بویی از زلف معشوق به من برساند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
تویی لیلی و من مجنونِ واله
تویی شیرین و من فرهاد ثانی
هوش مصنوعی: تو لیلی هستی و من مجنون عاشق تو، تو شیرین هستی و من فرهاد عاشق تو.
چو مجنونم که در اندوه لیلی
بریدم صحبت از انسی و جانی
هوش مصنوعی: من مانند مجنونی هستم که به خاطر عشق لیلی از زندگی خود دل بریده‌ام. در چنین حالتی، صحبت از دوستان و آشنایان برایم بی‌معناست.
شدم پر از غمِ دوری دریغا
که کردم در سرِ غربت جوانی
هوش مصنوعی: در حسرت دوری از کسی غمگین شدم، ای افسوس که جوانی‌ام را در غربت و بی‌کسی سپری کردم.
چو فرهادم که بر من تلخ کرده‌ست
فراق روی شیرین زندگانی
هوش مصنوعی: زمانی که زندگی‌ام به تلخی می‌گذرد، جدایی از آن چهره شیرین برایم مثل فرهاد که به خاطر عشقش رنج می‌برد، شده است.
به حیرت می‌کنم صبری ضروری
به غیرت می‌کشم دردی نهانی
هوش مصنوعی: من به شدت در حیرت‌ام و نیازم به صبر زیاد شده است، در حالی که در درونم دردی عمیق و پنهان دارم که ناشی از غیرتم است.
نمی‌میرد نزاری در فراقت
به شوخی می‌کند الحق گرانی
هوش مصنوعی: نزار از جدایی‌ات نمی‌میرد، او به شوخی و طعنه با این درد کنار می‌آید، اما به راستی این وضعیت برایش سنگین و سخت است.
سبک روحی بود او در صفاهان
تو در قاین زهی نامهربانی
هوش مصنوعی: این شخص در اصفهان سبک‌بال و رها بود، اما تو در قاین با بی‌رحمی رفتار می‌کنی.