شمارهٔ ۱۳۱۶
ماه رویا گرچه رشک مهر و ماه آسمانی
چند با ما کینه ورزی تا کی از نامهربانی
قادری بر ناتوانان میتوانی مرحمت کن
بار هجران کی توانم برد با این ناتوانی
زندگانی نیست بی رویِ تو و جان کندن است این
زنده دل را از برایِ دوست یابد زندگانی
گر قبولم میکنی تا زنده باشم بنده باشم
هر چه میخواهی بکن بر جان من فرمان روانی
از جمال توست چندین رونقِ حسن أحسن الله
نورِ محضی، روح پاکی، عین عشقی، جان جانی
عاشقم بر ماهِ روی و سروِ بالایت اگر چه
حیف باشد حیف در پیرانه سر کردن جوانی
سرو و ماه و قامت و رویِ تو، نی من سهو کردم
غیرتِ ماهِ سپهری رشکِ سروِ بوستانی
پیش ازین بودهست با وصل تو ما را اتصالی
من تو را بشناختم بار دگر باقی تو دانی
چون نه زر داری نه زوری زاریای میکن نزاری
آبِ شورِ چشم بر کارست نی شیرین زبانی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه رویا گرچه رشک مهر و ماه آسمانی
چند با ما کینه ورزی تا کی از نامهربانی
هوش مصنوعی: ماه رویایی که زیباییاش باعث حسادت خورشید و ماه آسمانی میشود، چرا باید همیشه با ما بد باشد و تا کی میخواهد به خاطر بیمهری به ما آزار برساند؟
قادری بر ناتوانان میتوانی مرحمت کن
بار هجران کی توانم برد با این ناتوانی
هوش مصنوعی: تو میتوانی به ناتوانان کمک کنی، اما در مقابل بار جدایی، ناتوانی من چقدر زیاد است که نمیتوانم آن را تحمل کنم.
زندگانی نیست بی رویِ تو و جان کندن است این
زنده دل را از برایِ دوست یابد زندگانی
هوش مصنوعی: زندگی بدون حضور تو معنایی ندارد و برای کسی که دلش زنده است، تنها در راه عشق به تو میتوان زندگی را یافت.
گر قبولم میکنی تا زنده باشم بنده باشم
هر چه میخواهی بکن بر جان من فرمان روانی
هوش مصنوعی: اگر مرا بپذیری، من آمادهام تا برای زندگیام بنده تو باشم و هر کاری که میخواهی با من انجام دهی. تو بر روح من فرمانروایی.
از جمال توست چندین رونقِ حسن أحسن الله
نورِ محضی، روح پاکی، عین عشقی، جان جانی
هوش مصنوعی: زیبایی تو باعث شده که اینقدر جلوه و رونق در حسن و زیبایی باشد. خداوند نوری خالص و روحی پاک را به وجود آورده است، که تجلی عشق و زندگی است.
عاشقم بر ماهِ روی و سروِ بالایت اگر چه
حیف باشد حیف در پیرانه سر کردن جوانی
هوش مصنوعی: من به زیبایی چهره و قامت تو عشق میورزم، اما افسوس که در سنین پیری، جوانی را به هدر میدهم.
سرو و ماه و قامت و رویِ تو، نی من سهو کردم
غیرتِ ماهِ سپهری رشکِ سروِ بوستانی
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و جذابیتهای معشوقش اشاره میکند و میگوید که وجود او، مانند سرو و ماه، شگفتانگیز و دلربا است. او به طور غیرقابل کنترلی از زیبایی معشوقش به وجد آمده و اعتراف میکند که این زیبایی، حتی غیرت و جذابیت ماه را تحت تأثیر قرار میدهد و سروهای باغ نیز به خاطر او به حسادت افتادهاند.
پیش ازین بودهست با وصل تو ما را اتصالی
من تو را بشناختم بار دگر باقی تو دانی
هوش مصنوعی: قبل از این، ما به واسطه وصالت با هم ارتباطی داشتیم. من تو را دوباره شناختم و تو خود میدانی که چه چیزی باقی مانده است.
چون نه زر داری نه زوری زاریای میکن نزاری
آبِ شورِ چشم بر کارست نی شیرین زبانی
هوش مصنوعی: وقتی نه ثروتی داری و نه قدرتی، بهتر است از ناله و زاری خودداری کنی. اشکهای تلخ تو تاثیری در کارها ندارند و زبانی شیرین هم نمیتواند کمکی به وضعیت تو بکند.