شمارهٔ ۱۳۱۵
قندست ندانم دهن تنگ فلانی
یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی
چندین شکر اندر دهنی نادره گنجد
وین نادره بین کز دهنش نیست نشانی
بر سینه هر دل که زند جان نبرد زان
نوکِ مژهی تیزتر از نوک سنانی
بر سرو مه آورده که این کیست جمالی
بر موی کمر بسته که این چیست میانی
در ملک به هر شهر در افکنده خروشی
در شهر به هر کوچه در افکنده فغانی
گر پرده بر اندازد و طلعت بنماید
فریاد برآرند به یک بار جهانی
گفتم بنمایم نظری سر بنهادم
در پهلویِ هر سود نهادهست زیانی
تاوان نتوان خواستن از خونِ نزاری
آنجا که نیرزد سرِ صد خواجه به نانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قندست ندانم دهن تنگ فلانی
یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی
هوش مصنوعی: نمیدانم این شخص که دندانش تنگ است، قند است یا خود آن شکرخانه، نه اینکه فقط دندان باشد.
چندین شکر اندر دهنی نادره گنجد
وین نادره بین کز دهنش نیست نشانی
هوش مصنوعی: چندین شکر در دهن یک شخص خاص جا میگیرد، اما این فرد را ببین که از دهانش هیچ نشانهای وجود ندارد.
بر سینه هر دل که زند جان نبرد زان
نوکِ مژهی تیزتر از نوک سنانی
هوش مصنوعی: هر دلی که احساس داشته باشد، در برابر زیبایی و جذابیت خاصی که در چشمها نهفته است، چنان مغلوب میشود که گویی نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند. زیبایی چشمها به حدی نافذ و قوی است که میتواند جان را به تپش درآورد.
بر سرو مه آورده که این کیست جمالی
بر موی کمر بسته که این چیست میانی
هوش مصنوعی: در میان باغ، یک سرو زیبا ایستاده که چهرهاش مانند ماه است. در اینجا، کسی با موی بلند و ظاهری دلربا دیده میشود که توجه همه را جلب کرده است.
در ملک به هر شهر در افکنده خروشی
در شهر به هر کوچه در افکنده فغانی
هوش مصنوعی: در هر شهر صدایی بلند شده و در هر کوچه نالهای به گوش میرسد.
گر پرده بر اندازد و طلعت بنماید
فریاد برآرند به یک بار جهانی
هوش مصنوعی: اگر کسی پرده را کنار بزند و چهرهی زیبایش را نشان دهد، یکباره تمام جهان فریاد خواهند زد.
گفتم بنمایم نظری سر بنهادم
در پهلویِ هر سود نهادهست زیانی
هوش مصنوعی: به او گفتم که نظرم را نشان دهم، اما وقتی که سرم را به کناری گذاشتم، دیدم در هر چیزی که سودی دارد، زیانی نهفته است.
تاوان نتوان خواستن از خونِ نزاری
آنجا که نیرزد سرِ صد خواجه به نانی
هوش مصنوعی: نباید از کسی که در خون خود غرق است، طلب بهایی کرد، چرا که در جایی که ارزشش بیشتر از یک تکه نان است، سر صد نفر هم نمیارزد.