گنجور

شمارهٔ ۱۳۱۲

وداع کردم و رفتم به صد پریشانی
ز دوستان و وداع آه ازین پشیمانی
فراقِ هم‌نفس الحق عظیم دشوارست
وداع جان نکند هیچ تن به آسانی
اگرچه جان پرِ جان است و دل برابر دل
به حکمِ جاذبه‌ی اتصال روحانی
ولی چو میلِ محبت به یکدگر دارند
همی کنند تقاضا نفوس‌ انسانی
نصیبه‌ای‌ست ز بدو وصول هر کس را
به حدِّ مرتبه‌ی خود ز حظِّ جسمانی
اگر مطالبه‌ای می‌کند ملامت نیست
نه کشتنی‌ست بدین امتحان نه زندانی
عذابِ روزِ قیامت شب مفارقتِ است
چه دیگرست همین رستخیز طوفانی
ز دست ما چو زمام مراد بیرون شد
به سر بریم به دشواری و به آسانی
اگر زمین و زمان بر هم افکند زلزال
تغیّری نپذیرد محبتِ جانی
صبا بگوی به آرامِ جان من که مکن
خلافِ عهدِ نزاری دگر تو می‌دانی
رکاب‌وار کند پای مالِ ایّامم
اگر عنان عنایت ز ما بگردانی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وداع کردم و رفتم به صد پریشانی
ز دوستان و وداع آه ازین پشیمانی
هوش مصنوعی: با ناراحتی و غصه از دوستانم خداحافظی کردم و رفتم و اکنون از این پشیمانی آه می‌کشم.
فراقِ هم‌نفس الحق عظیم دشوارست
وداع جان نکند هیچ تن به آسانی
هوش مصنوعی: جدایی از کسی که هم‌نفس و هم‌دل بوده، بسیار سخت و مشکل است و هیچ‌کس به راحتی نمی‌تواند از جان خود جدا شود.
اگرچه جان پرِ جان است و دل برابر دل
به حکمِ جاذبه‌ی اتصال روحانی
هوش مصنوعی: اگرچه روح و جان هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند و دل‌ها به هم نزدیک‌اند، اما به خاطر نیرویی معنوی که آنها را به هم متصل می‌کند، این ارتباط عمیق‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد.
ولی چو میلِ محبت به یکدگر دارند
همی کنند تقاضا نفوس‌ انسانی
هوش مصنوعی: اما هنگامی که افراد تمایل به محبت به یکدیگر دارند، همواره از هم درخواست و تقاضا می‌کنند.
نصیبه‌ای‌ست ز بدو وصول هر کس را
به حدِّ مرتبه‌ی خود ز حظِّ جسمانی
هوش مصنوعی: هر کس بر اساس توانایی و क्षمتی که دارد، از نعمت‌های جسمانی بهره‌مند می‌شود و این بهره‌مندی به سرنوشت هر فرد بستگی دارد.
اگر مطالبه‌ای می‌کند ملامت نیست
نه کشتنی‌ست بدین امتحان نه زندانی
هوش مصنوعی: هر گونه خواسته‌ای که مطرح می‌شود، جای سرزنش ندارد. این موضوع نه باعث مرگ کسی می‌شود و نه باعث زندانی شدن او می‌گردد.
عذابِ روزِ قیامت شب مفارقتِ است
چه دیگرست همین رستخیز طوفانی
هوش مصنوعی: عذاب روز قیامت همانند شب جدایی و فراغت است، زیرا این روز نیز خود نوعی آشفتگی و طوفان به همراه دارد.
ز دست ما چو زمام مراد بیرون شد
به سر بریم به دشواری و به آسانی
هوش مصنوعی: زمانی که کنترل خواسته‌ها و آرزوهایمان را از دست می‌دهیم، زندگی‌مان را با سختی و آسانی طی می‌کنیم.
اگر زمین و زمان بر هم افکند زلزال
تغیّری نپذیرد محبتِ جانی
هوش مصنوعی: محبت واقعی هرگز تحت تأثیر تغییرات و چالش‌های دنیا قرار نمی‌گیرد و همواره ثابت و پایدار می‌ماند، حتی اگر تمام دنیا دچار بی‌ثباتی شود.
صبا بگوی به آرامِ جان من که مکن
خلافِ عهدِ نزاری دگر تو می‌دانی
هوش مصنوعی: باد صبا به جان آرام من بگو که دیگر بر خلاف پیمان نزاری نرود. تو خود می‌دانی.
رکاب‌وار کند پای مالِ ایّامم
اگر عنان عنایت ز ما بگردانی
هوش مصنوعی: اگر تو عنایت و توجه خود را از من برداشت کنی، روزها و زمان‌ها مثل اسبی سرکش، مرا به این سو و آن سو خواهند کشید.