شمارهٔ ۱۳۰۲
ساقیا می بیار حالی می
که ندارم سرِ کجا که و کی
خلوتی کن که عشق بپسندد
نه چو نفرت گرفته عشق از وی
دردِ مخموری مرا دانی
که نباشد علاج الا می
هیچ درمان دگر نخواهد بود
گفتهاند آخِرُ الدَوا الکی
باز گردد به اصلِ خود هر چیز
چند گویی بس از شی ولاشی
خنب شخص من است و می جانم
زنده بی جان کجا بود رگ و پی
بر سرم کن چنان شرابی پُر
که ز پیشانیم بریزد خوی
شرحِ ماء العنب نخواندهای
وِ مِن الماءِ کُلّ شِی ءِ حی
جامِ می بر کف نزاری نه
تا برآرد دمار از دمِ دی
ورقِ نام و ننگ را طی کن
تا کی از طمطراقِ حاتمِ طی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقیا می بیار حالی می
که ندارم سرِ کجا که و کی
هوش مصنوعی: ای ساقی، برایم شراب بیاور، زیرا من در حالتی هستم که نمیدانم کجا و کی هستم.
خلوتی کن که عشق بپسندد
نه چو نفرت گرفته عشق از وی
هوش مصنوعی: تنهایی بگزین که عشق تو را بپسندد، نه مانند حالتی که عشق به دلیل نفرت از کسی دچار درد و رنج شده است.
دردِ مخموری مرا دانی
که نباشد علاج الا می
هوش مصنوعی: درد ناشی از مستی و سرخوشی را میدانی که درمانش جز نوشیدن شراب نیست.
هیچ درمان دگر نخواهد بود
گفتهاند آخِرُ الدَوا الکی
هوش مصنوعی: هیچ دارویی دیگر وجود نخواهد داشت و گفتهاند که در آخرین مرحله باید به خودمان رجوع کنیم.
باز گردد به اصلِ خود هر چیز
چند گویی بس از شی ولاشی
هوش مصنوعی: هر چیزی در نهایت به منبع و ذات خود برمیگردد، هرچقدر هم که درباره آن صحبت کنیم یا در ظاهر تغییر کند.
خنب شخص من است و می جانم
زنده بی جان کجا بود رگ و پی
هوش مصنوعی: شخص من بهگونهای است که میتوانم زنده بمانم حتی بدون داشتن جان، و این نشاندهنده عمق وجود و ارتباط من با زندگی است. وجود من در جایی است که رگ و پی وجود دارد، اما همچنان از حالت بیجانی خارج نمیشوم.
بر سرم کن چنان شرابی پُر
که ز پیشانیم بریزد خوی
هوش مصنوعی: سرم را پر از شرابی کن که از پیشانیام بریزد، بهطوری که هویتم را تغییر دهد.
شرحِ ماء العنب نخواندهای
وِ مِن الماءِ کُلّ شِی ءِ حی
هوش مصنوعی: شرح خاصیت شراب را نخواندهای و در حقیقت، از آب هر چیز زندهای به وجود میآید.
جامِ می بر کف نزاری نه
تا برآرد دمار از دمِ دی
هوش مصنوعی: گلابی را در دست نگیر تا زمانی که اثری از نیرویی به نام دی برآید که تو را به زحمت بیندازد.
ورقِ نام و ننگ را طی کن
تا کی از طمطراقِ حاتمِ طی
هوش مصنوعی: به دنبال مقام و اعتبار نرو و از شرایط و ظاهرسازیهای اجتماعی دست بردار، زیرا ادامه این کار تو را به جایی نخواهد رساند.