شمارهٔ ۱۲۹۸
دگر باره کردم اعادت به می
اِلی اصلِه یَرجع کلُّ شَی
به تحصیلِ لیلیِ من بی قرار
چو مجنون در افتاده از حی به حی
بر امّید کرّوبیِ هم نفس
بساطِ زمین کرده ام جمله طی
کنون یافتم آن چه مطلوب بود
شدم فارغ از وعده ی کو و کی
به رسمِ رنودم به کف بر کؤوس
چه کارم به آیینِ کاووس و کی
زمانه ندانم که دردِ مرا
دوا تا به کی کرد خواهد به کی
به راحی مداوا کنم روح را
که عکسش بریزد ز خورشید خوی
همه ساله بر خم بگردم چنان
که پیرامنِ قُطب گردد جدَی
من و سر نهادن بر آن آستان
که خم خانه مشتق شد از نامِ وی
نزاری ز اندوهِ مَی شد نزار
بهل تا بنالد به زاری چو نی
خداوندِ فطرت ز مبدایِ کون
سخن را بدو داد و او را به مَی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دگر باره کردم اعادت به می
اِلی اصلِه یَرجع کلُّ شَی
هوش مصنوعی: من دوباره به می پرداختم، به منبعی که هر چیز به آن بازمیگردد.
به تحصیلِ لیلیِ من بی قرار
چو مجنون در افتاده از حی به حی
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق لیلی همواره نگران و بیقرار هستم، مانند مجنونی که از جایی به جای دیگر میرود.
بر امّید کرّوبیِ هم نفس
بساطِ زمین کرده ام جمله طی
هوش مصنوعی: به خاطر آرزوی نزدیکی با فرشتهای همنفس، زندگیام را به پا را انداختهام و زمین را برای خود آماده کردهام.
کنون یافتم آن چه مطلوب بود
شدم فارغ از وعده ی کو و کی
هوش مصنوعی: اکنون به چیزی که دلم میخواست رسیدم و از نگرانی درباره زمان و مکان آن رهایی یافتهام.
به رسمِ رنودم به کف بر کؤوس
چه کارم به آیینِ کاووس و کی
هوش مصنوعی: من به شیوهی خاص خودم در حال نوشیدن هستم و از آداب و رسوم پادشاهی کاووس و کی بیخبرم.
زمانه ندانم که دردِ مرا
دوا تا به کی کرد خواهد به کی
هوش مصنوعی: من نمیدانم زمانه تا چه زمانی به فکر درمان دردهای من است و این کار را برای چه کسی خواهد کرد.
به راحی مداوا کنم روح را
که عکسش بریزد ز خورشید خوی
هوش مصنوعی: میخواهم با طریقی روحم را درمان کنم تا چهرهام مانند تابش خورشید روشن و زیبا شود.
همه ساله بر خم بگردم چنان
که پیرامنِ قُطب گردد جدَی
هوش مصنوعی: هر سال به دور محوری میچرخم همچون ستارهای که دور قطب میگردد.
من و سر نهادن بر آن آستان
که خم خانه مشتق شد از نامِ وی
هوش مصنوعی: من و قرار گرفتن بر آن درگاه که نام او باعث شده تا اینجا به ویژهگی و اهمیت خاصی دست یابد.
نزاری ز اندوهِ مَی شد نزار
بهل تا بنالد به زاری چو نی
هوش مصنوعی: نزار به خاطر غمِ می (شراب) بسیار نحیف و ضعیف شده است. پس او را بگذار تا مانند نی با ناله و زاری خود، دل خود را خالی کند.
خداوندِ فطرت ز مبدایِ کون
سخن را بدو داد و او را به مَی
هوش مصنوعی: خداوندی که انسانیت و سرشت را آفریده، از ابتدا و آغاز جهان به او کلام و سخن بخشیده و او را به نوشیدنی روحانی و دلنشینی هدایت کرده است.