گنجور

شمارهٔ ۱۲۹۱

دروغ است کی کرده ام توبه از می
من و توبه از می ، ز می توبه هی هی
نخواهم دگر خورد گفتم و لیکن
نگفتم که کردم به کُل توبه از می
به حکم الی اَصّلِه کُلُّ شیء
به می بازگشتم چه شَیء و چه لاشی
به یرلیغ اولجایتوخانِ اعظم
که نافذ نبوده ست بعد از قرلتی
گنه کار آزاد و بخشیده باشد
نپرسند از او چون چرا کو کجا کی
منم آن گنه کارِ آزاد کرده
مکن محتسب گو تفحّص مزن پی
نمی بایدم نه حریف و نه ساقی
نمی خواهم آوازِ چنگ و دف و نی
به مِعلاق اگر بر زنندم تن و جان
به قلّاب اگر بر کشندم رگ و پی
دگر باره کردم مکرّر قوافی
من و گوشهی خلوت و شیشه ی می
اگر چند تلخ است جان است و شیرین
مرا کی به سر بود و کی باشد از وی
چو بر اعتدالش خورم با مزاجم
موافق بود گر بهارست وگر دی
چنان در دلم جا گرفته است محکم
که وقتِ ضرورت دریغ آیدم قی
مرا خضر از این آب داده ست و گفته
چنان خور که من تا بمانی چو من حی
اگر عکسِ کشتّیِ می بَر یَم افتد
محیطِ از خجالت شود غرق در خَوی
نگوید دگرباره رضوان ز طوبا
اگر بر سرش افکند خّمِ می فی
نزاری طمع بگسل از اهلِ دنیا
وزان پس جهان گیر بر حاتمِ طی
درین دور شد خوار فرشِ بزرگی
سزد گر بساطِ بزرگی کنی طی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دروغ است کی کرده ام توبه از می
من و توبه از می ، ز می توبه هی هی
هوش مصنوعی: من هرگز از نوشیدن شراب توبه نکرده‌ام و اصلاً نیازی به توبه از آن نمی‌بینم، چرا که از تلخی دوری نمی‌کنم.
نخواهم دگر خورد گفتم و لیکن
نگفتم که کردم به کُل توبه از می
هوش مصنوعی: دیگر نخواهم نوشید، این را به خودم گفتم، اما نگفتم که واقعاً از می و نوشیدن به طور کامل توبه کرده‌ام.
به حکم الی اَصّلِه کُلُّ شیء
به می بازگشتم چه شَیء و چه لاشی
هوش مصنوعی: به خاطر اصول اصلی هر چیز، دوباره به می و نوشیدن آن بازگشتم، چه چیز باشد و چه بی‌اهمیت.
به یرلیغ اولجایتوخانِ اعظم
که نافذ نبوده ست بعد از قرلتی
هوش مصنوعی: این بیت به یک فرمان یا اعلامیه مهم در تاریخ اشاره دارد که به سلطنت اولجایتوخان، یکی از پادشاهان مغول، مربوط می‌شود. در این جمله به نظر می‌رسد که به یک اتفاق یا یک وضعیتی اشاره شده که پس از یک دگرگونی یا وقوع حادثه خاصی، شرایطی به وجود آمده است که در آن فرمان یا تصمیمات خاصی که قبلاً نافذ نبودند، حالا ممکن است تغییر کنند. به طور کلی این بیانگر وضعیت تغییر یافته‌ای است که در رابطه با قدرت و اختیار در زمان سلطنت اولجایتوخان به وقوع پیوسته است.
گنه کار آزاد و بخشیده باشد
نپرسند از او چون چرا کو کجا کی
هوش مصنوعی: گناهکار که آزاد و بخشیده شده است، دیگر از او نپرسند که چه زمانی و کجا و چرا این اتفاق افتاده است.
منم آن گنه کارِ آزاد کرده
مکن محتسب گو تفحّص مزن پی
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که گناهانش را بخشیده‌اند، پس از من کار به بررسی نزن و دخالت نکن.
نمی بایدم نه حریف و نه ساقی
نمی خواهم آوازِ چنگ و دف و نی
هوش مصنوعی: من نه به کسی نیاز دارم و نه به مشروبات، و از صدای سازها و موسیقی هم چیزی نمی‌خواهم.
به مِعلاق اگر بر زنندم تن و جان
به قلّاب اگر بر کشندم رگ و پی
هوش مصنوعی: اگر به زنجیرم بکشند و به سختی به بند بکشند، حتی اگر جان و جسمم را بگیرند، چیزی نمی‌شود که در برابر عشق و محبت تسلیم شوم.
دگر باره کردم مکرّر قوافی
من و گوشهی خلوت و شیشه ی می
هوش مصنوعی: دوباره به سراغ شعر و قافیه‌هایم رفتم و در گوشه‌ای آرام، مشغول نوشیدن شراب شدم.
اگر چند تلخ است جان است و شیرین
مرا کی به سر بود و کی باشد از وی
هوش مصنوعی: هرچند زندگی گاهی تلخ و دشوار به نظر می‌رسد، اما در عین حال شیرینی‌ها و لذت‌های خاصی هم دارد. نمی‌دانم چه زمانی این تلخی‌ها تمام می‌شوند یا چه زمانی به پایان می‌رسند.
چو بر اعتدالش خورم با مزاجم
موافق بود گر بهارست وگر دی
هوش مصنوعی: وقتی که به تعادل و توازن برسم، وضعیت برای من چه در بهار و چه در زمستان مناسب خواهد بود.
چنان در دلم جا گرفته است محکم
که وقتِ ضرورت دریغ آیدم قی
هوش مصنوعی: حسی در دل من پیدا شده که آن‌قدر قوی و عمیق است که در مواقع نیاز، نمی‌توانم آن را به راحتی از دست بدهم.
مرا خضر از این آب داده ست و گفته
چنان خور که من تا بمانی چو من حی
هوش مصنوعی: من از خضر (نماد راهنمایی و دانش) آبی دریافت کرده‌ام و او به من گفته است که باید به گونه‌ای زندگی کن که مانند من باقی بمانی و عمر طولانی داشته باشی.
اگر عکسِ کشتّیِ می بَر یَم افتد
محیطِ از خجالت شود غرق در خَوی
هوش مصنوعی: اگر تصویر یک کشتی در دریا بیفتد، به خاطر شرم و حیایی که دارد، آن دریا غرق در حسرت و اندوه خواهد شد.
نگوید دگرباره رضوان ز طوبا
اگر بر سرش افکند خّمِ می فی
هوش مصنوعی: نگو دوباره که رضوان (بهشت) از درخت طوبا (درختی در بهشت) صحبت کند، اگرچه خمِ می (جرعه‌ای از شراب) بر سر او بیفتد.
نزاری طمع بگسل از اهلِ دنیا
وزان پس جهان گیر بر حاتمِ طی
هوش مصنوعی: از دنیای مادّی و زرق و برق آن دست بردار و بعد از آن، به دنبال فضائل و صفات نیکویی مانند سخاوت و بزرگواری برو که حاتم طایی نماد چنین ویژگی‌هایی است.
درین دور شد خوار فرشِ بزرگی
سزد گر بساطِ بزرگی کنی طی
هوش مصنوعی: در این زمان، ارزش فرش بزرگ از بین رفته است. بهتر است اگر می‌خواهی در جایگاه بزرگی قرار بگیری، بساط را به خوبی برپا کنی و خودت را به نمایش بگذاری.

حاشیه ها

1398/06/05 20:09
علی

منظور از قرلتی در بیت چهارم، قوریلتای یا همان مجلس مشورتی مغولان نیست؟؟