گنجور

شمارهٔ ۱۲۸۹

آوازه درافتاد که باز آمدم از می
بهتان صریح است من و توبه کجا کی
بیهوده مرا پند دهد واعظ مشفق
او وعظ کند آری و من نشنوم از وی
بر من نتوان بست به مسمسار ملامت
سندان نصیحت چه حدیث است چه هی هی
هر کو نبود کشته به شمشیر محبت
هرگز به قیامت نه همانا که شود حی
مجنون ز حی کرده برون را چه تفاوت
لیلیش درون رگ جان است نه در حی
در سوخته گیرد نه در افسرده دم عشق
بی هوده بود روح شمال از نفس دی
در مذهب ما زنده دلان باده پرستند
آن جا که همه اوست نه شی است و نه لا شی
ماییم و می و مظلمه ی عشق به گردن
گو حور مده ساغر و طوبی مفکن فی
ای یار بیا وین حجب از پیش برانداز
ما را بده از کوثر وحدت قدحی می
اسباب طرب جمع کن و بزم بیارای
اطباق سماوات چه گسترده و چه طی
رخسار ترا با ورق گل چه تناسب
آن کرده ز شبنم عرق و این ز حیا خوی
آن در قدح ماست که می جست سکندر
هر کس به سر گنج گدایان نبرد پی
در عهد تو شک نیست که تا حشر بماند
بر ران سخن های نزاری اثر کی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آوازه درافتاد که باز آمدم از می
بهتان صریح است من و توبه کجا کی
هوش مصنوعی: خبرها در حال پخش است که من دوباره از می و مستی بازگشته‌ام. البته تهمت‌هایی که به من زده شده، واضح و روشن است و در این میان، من و درخواست توبه چه جایگاهی داریم؟
بیهوده مرا پند دهد واعظ مشفق
او وعظ کند آری و من نشنوم از وی
هوش مصنوعی: واعظ مهربان بی‌فایده برای من نصیحت می‌کند، او نصیحت می‌کند، اما من از او نمی‌شنوم.
بر من نتوان بست به مسمسار ملامت
سندان نصیحت چه حدیث است چه هی هی
هوش مصنوعی: به من نمی‌توان توهین کرد، زیرا نصیحت و ملامت نمی‌توانند من را تحت فشار قرار دهند. این مطالب فقط حرف هستند و بی‌اهمیت.
هر کو نبود کشته به شمشیر محبت
هرگز به قیامت نه همانا که شود حی
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق و محبت به نوعی آزمایش نشده و به خاطر آن آسیب ندیده، هرگز نمی‌تواند در روز قیامت به مقام و حقیقت واقعی برسد.
مجنون ز حی کرده برون را چه تفاوت
لیلیش درون رگ جان است نه در حی
هوش مصنوعی: مجنون از وجود لیلی‌اش در قلبش و احساساتی که دارد، جدا نیست. برای او لیلی تنها یک تصویر در دنیا نیست، بلکه وجودش در عمق احساساتش و در روند زندگی‌اش حضور دارد. بنابراین، وجود لیلی برای مجنون اهمیت بیشتری دارد و نمی‌تواند هیچ تفاوتی بین آنها قائل شود.
در سوخته گیرد نه در افسرده دم عشق
بی هوده بود روح شمال از نفس دی
هوش مصنوعی: عشق واقعی نمی‌تواند در دل فردی که ناامید و افسرده است، تأثیر بگذارد؛ روحی که در حال و هوای یأس بسر می‌برد، از نفس زندگی بی‌فایده به‌نظر می‌رسد.
در مذهب ما زنده دلان باده پرستند
آن جا که همه اوست نه شی است و نه لا شی
هوش مصنوعی: در باور ما، آدم‌های با احساس و زنده، به نوشیدن شراب علاقه‌مندند؛ زیرا در جایی که همه چیز وجود خداست، نه چیزی در کنار او وجود دارد و نه هیچ چیز نیست.
ماییم و می و مظلمه ی عشق به گردن
گو حور مده ساغر و طوبی مفکن فی
هوش مصنوعی: ما در عالم عشق غرق شده‌ایم و باری از عشق به دوش داریم، ای حور، دیگر ساغر را کنار بگذار و درخت طوبی را رها کن.
ای یار بیا وین حجب از پیش برانداز
ما را بده از کوثر وحدت قدحی می
هوش مصنوعی: ای دوست، بیا و پرده‌های مانع را از مقابل ما کنار بزن. به ما جرعه‌ای از آب زلال وحدت بده.
اسباب طرب جمع کن و بزم بیارای
اطباق سماوات چه گسترده و چه طی
هوش مصنوعی: وسایل شادی را آماده کن و جشن بگیر. سفره آسمان را با زیبایی بچین، چه بزرگ و چه دلپذیر.
رخسار ترا با ورق گل چه تناسب
آن کرده ز شبنم عرق و این ز حیا خوی
هوش مصنوعی: چهره تو چه ارتباطی با گل دارد که به خاطر شبنم و حیا، زیبا و دلرباست؟
آن در قدح ماست که می جست سکندر
هر کس به سر گنج گدایان نبرد پی
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به ظرف شراب است که سکندر با تمام تلاش‌ها برای یافتن آن، به سراغش آمده است. این نشان می‌دهد که هر فردی که در جستجوی گنج و ثروت باشد، باید به سراغ ارزش‌های واقعی و عمیق‌تر برود، و نه تنها به دنبال ثروت مادی باشد.
در عهد تو شک نیست که تا حشر بماند
بر ران سخن های نزاری اثر کی
هوش مصنوعی: در زمان تو هیچ شکی نیست که تا روز قیامت، بر روی پاهای سخنان نازک و نغز، نشانی باقی خواهد ماند.