گنجور

شمارهٔ ۱۲۷۹

فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی
ای یار بد مگوی تو باری که عاقلی
عیبت نمی کنم که ز مبدای کن فکان
دانسته ام که در چه مقامات مشکلی
غیر تو هیچ نیست حجابی که بگذری
دانی که بعد قطع سفر در چه منزلی
صبرم نداشت طاقت حسن جمال او
آری که بر خلاف محقی است مبطلی
بر ما چه اعتراض که مستیم و عاشقیم
طعنه مزن که سینه ی مجروح می خلی
گر هست از محبت آل علی اثر
بر خوان ز روزنامه ی عرفان سینجلی
این جا کسی دگر نرسد جز موحدی
کورا بود محبت ذریت علی
آری نزاریا تو و آن فرخ آستان
کاقبال بر درش بنشیند به مقبلی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی
ای یار بد مگوی تو باری که عاقلی
هوش مصنوعی: ای یار، عشق پیر و فرسوده نمی‌تواند به خاطر بی‌دلی و ناامیدی فرار کند، چون تو هم خودت خوب می‌دانی که عاقل‌تر از این حرف‌ها هستی.
عیبت نمی کنم که ز مبدای کن فکان
دانسته ام که در چه مقامات مشکلی
هوش مصنوعی: من درباره عیب‌ها و نقص‌هایت سخنی نمی‌گویم، زیرا می‌دانم که در چه موقعیت‌های دشواری قرار داری.
غیر تو هیچ نیست حجابی که بگذری
دانی که بعد قطع سفر در چه منزلی
هوش مصنوعی: جز تو هیچ مانع دیگری وجود ندارد که بتوانی از آن عبور کنی و بدانی بعد از این که سفر را قطع کردی، در چه مکانی هستی.
صبرم نداشت طاقت حسن جمال او
آری که بر خلاف محقی است مبطلی
هوش مصنوعی: صبر من طاقت تحمل زیبایی او را نداشت، زیرا که واقعیتی وجود دارد که این وضعیت نمی‌تواند ادامه یابد.
بر ما چه اعتراض که مستیم و عاشقیم
طعنه مزن که سینه ی مجروح می خلی
هوش مصنوعی: چرا به ما اعتراض می‌کنی که درحال عشق و مستی هستیم؟ به ما طعنه نزن، چون قلب ما جراحت‌هایی دارد که درک نمی‌کنی.
گر هست از محبت آل علی اثر
بر خوان ز روزنامه ی عرفان سینجلی
هوش مصنوعی: اگر محبت اهل بیت علی بر دل‌ها تاثیر بگذارد، بر سر سفره عرفانی ما نیز اثر خواهد داشت.
این جا کسی دگر نرسد جز موحدی
کورا بود محبت ذریت علی
هوش مصنوعی: در اینجا هیچ‌کس جز شخصی که به وحدانیت ایمان دارد و محبت خانواده علی را در دل دارد نمی‌تواند حضور داشته باشد.
آری نزاریا تو و آن فرخ آستان
کاقبال بر درش بنشیند به مقبلی
هوش مصنوعی: آری، نزاریا و آن فرخ، درگاه خوشبختی بر روی شما باز خواهد شد و به شما خوشامد خواهد گفت.