شمارهٔ ۱۲۷۰
سوختم در زمهریر از تشنگی
تا به کی دارم نفیر از تشنگی
سینهای دارم کدامین سینه بل
کوره ای هم چون اثیر از تشنگی
ساقیا گر پایمردی می کنی
یک زمانم دست گیر از تشنگی
در نگنجد هر چه باشم منتظر
جز شرابم در ضمیر از تشنگی
از اوامم ناگزیر از مفلسی
از مدامم ناگزیر از تشنگی
در دلم زن آتشِ می گو بسوز
چند باشم در زَحیر از تشنگی
آتشی دیدی که باشد هم چو آب
خسته را آتش پذیر از تشنگی
چون سمندر هر که آتش خواره نیست
گو چو بوتیمار میر از تشنگی
زهر خور گو منکرِ آبِ حیات
تا بسوزد در سَعیر از تشنگی
زارییی ماند از نزاری ساقیا
زرد شد هم چون زریر از تشنگی
این عجایب تر که در سرمای دی
سوخت با این زمهریر از تشنگی
شمارهٔ ۱۲۶۹: ای دل آخر سر بنه گردن فرازی تا به کیشمارهٔ ۱۲۷۱: مرا با دوست می افتد به هر وقتی و هر حالی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سوختم در زمهریر از تشنگی
تا به کی دارم نفیر از تشنگی
هوش مصنوعی: من به شدت در سرمای شدید از تشنگی رنج میبرم و نمیدانم تا چه زمانی باید از این درد و زاری ناشی از تشنگی فریاد بزنم.
سینهای دارم کدامین سینه بل
کوره ای هم چون اثیر از تشنگی
هوش مصنوعی: من سینهای دارم که بینهایت تشنه است، مانند کورهای که از شدت حرارت میسوزد و نمیتواند عطش خود را فرو نشاند.
ساقیا گر پایمردی می کنی
یک زمانم دست گیر از تشنگی
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر میخواهی مردانهتر عمل کنی، برای یک لحظه دست مرا بگیر و از تشنگی نجاتم بده.
در نگنجد هر چه باشم منتظر
جز شرابم در ضمیر از تشنگی
هوش مصنوعی: هر چه که هستم، تنها چیزی که از تشنگی در دلم جا میشود، شراب است.
از اوامم ناگزیر از مفلسی
از مدامم ناگزیر از تشنگی
هوش مصنوعی: ناچار از وضعیت نامطلوبی هستم که در آن به سر میبرم و مدام درگیر کمبودها و نیازهایم هستم.
در دلم زن آتشِ می گو بسوز
چند باشم در زَحیر از تشنگی
هوش مصنوعی: در دل من شعلهای از مینوشی برپا کن تا از درد تشنگی و تنهایی رها شوم.
آتشی دیدی که باشد هم چو آب
خسته را آتش پذیر از تشنگی
هوش مصنوعی: آتش را دیدی که مانند آب است، هنگامی که کسی خسته و تشنه باشد، آتش را میپذیرد.
چون سمندر هر که آتش خواره نیست
گو چو بوتیمار میر از تشنگی
هوش مصنوعی: آنگونه که سمندر از آتش نمیهراسد و به آن نزدیک میشود، اگر کسی نمیتواند با آتش کنار بیاید، مانند بوتیمار است که از تشنگی رنج میبرد. در واقع، این بیت نشاندهندهی تکیه بر افراد و حالات خاص است که در برابر مشکلات از خود تسلیم نمیشوند و با آنها به خوبی کنار میآیند.
زهر خور گو منکرِ آبِ حیات
تا بسوزد در سَعیر از تشنگی
هوش مصنوعی: مرا به زهر زنده مکن تا در آتش عطش بسوزم.
زارییی ماند از نزاری ساقیا
زرد شد هم چون زریر از تشنگی
هوش مصنوعی: از دلسوختگی و تشنگی، حالتی خسته و نزار به دست آوردهام، مانند زردی زریر که از بیآبی رنج میبرد.
این عجایب تر که در سرمای دی
سوخت با این زمهریر از تشنگی
هوش مصنوعی: عجیبتر این است که در سرمای شدید زمستان، با وجود سرمای طاقتفرسا، این آتش هنوز زنده مانده و در اثر تشنگی خاموش نشده است.