گنجور

شمارهٔ ۱۲۶۹

ای دل آخر سر بنه گردن فرازی تا به کی
وقتِ آن آمد که خود را برنسازی تا به کی
دامنت آلوده چرک طبیعت تا به چند
شرم دار آخر ز چندین بی نمازی تا به کی
از تو دل‌داری موافق نیست در پیرانه سر
بر سرِ بازارِ غفلت حقه بازی تا به کی
حارثِ مُرَه‌ست فعلت از بلیسی تا به چند
عوج بن عوق است حرصت از درازی تا به کی
رویِ طاعت بر زمینِ صدق نه عصیان مکن
آخرت از بی نیاز این بی نیازی تا به کی
وهمِ فهمِ ناقصِ خود را زبون بودن که چه
پس رویِ پیشوایانِ مجازی تا به کی
از درِ عفت گریزانی عزیمت تا کجا
بر پیِ شهوت گرازانی گرازی تا به کی
آخرت هرگز خلاصی از نزاری روی نیست
قلب را در بوته چندین می‌گدازی تا به کی
چند باشی ای نزاری سخره ی فرمان دل
نفس را می‌سوزی و دل می‌نوازی تا به کی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل آخر سر بنه گردن فرازی تا به کی
وقتِ آن آمد که خود را برنسازی تا به کی
هوش مصنوعی: ای دل، بالاخره زمان آن فرارسیده که خود را به جلو بکشی و مغرور شوی. دیگر تا کی باید این حالت را ادامه دهی و از خودت دست بکشی؟
دامنت آلوده چرک طبیعت تا به چند
شرم دار آخر ز چندین بی نمازی تا به کی
هوش مصنوعی: آلوده بودن دامنت به کثافت‌های دنیوی تا چه زمانی؟ آخر این وضعیت ناشی از بی‌توجهی به نماز و نادیده گرفتن اصول اخلاقی تا کی ادامه خواهد داشت؟
از تو دل‌داری موافق نیست در پیرانه سر
بر سرِ بازارِ غفلت حقه بازی تا به کی
هوش مصنوعی: دل‌داری که از تو می‌گیرم با سن و سال من سازگار نیست. در این بازار پرتلاطم و پر از فریب، تا چه زمانی باید این روند ادامه داشته باشد؟
حارثِ مُرَه‌ست فعلت از بلیسی تا به چند
عوج بن عوق است حرصت از درازی تا به کی
هوش مصنوعی: حارث مره است و تو به‌فرمان شیطان عمل می‌کنی، تا کی می‌خواهی از حرص و طمع به این روزها ادامه دهی و به دور خود بچرخی؟
رویِ طاعت بر زمینِ صدق نه عصیان مکن
آخرت از بی نیاز این بی نیازی تا به کی
هوش مصنوعی: بر روی زمین صداقت، تنها به اطاعت بپرداز و از نافرمانی بپرهیز. به خاطر بی‌نیازی‌ات از خدا، برای چه زمانی باید این بی‌نیازی را ادامه دهی؟
وهمِ فهمِ ناقصِ خود را زبون بودن که چه
پس رویِ پیشوایانِ مجازی تا به کی
هوش مصنوعی: تا کی باید به دلیل درک ناقص خود احساس حقارت کنیم و از پیشوایان مجازی عقب‌نشینی کنیم؟
از درِ عفت گریزانی عزیمت تا کجا
بر پیِ شهوت گرازانی گرازی تا به کی
هوش مصنوعی: از درِ عفت فاصله می‌گیری و به کجا می‌خواهی بروی؟ تا چه زمانی به دنبال لذت‌های زودگذر و هوسرانی خواهی بود؟
آخرت هرگز خلاصی از نزاری روی نیست
قلب را در بوته چندین می‌گدازی تا به کی
هوش مصنوعی: هیچ‌گاه از تأثیر نگاه و احساسات نزاری نمی‌توان رهایی یافت. دل را در آزمایش‌ها و مشکلات مختلف، به سختی می‌سوزانی، تا چه زمانی این وضعیت ادامه خواهد داشت؟
چند باشی ای نزاری سخره ی فرمان دل
نفس را می‌سوزی و دل می‌نوازی تا به کی
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر می‌خواهی خود را به خاطر دل و آرزوهایت به دردسر بیندازی و با تمنای دل خود را بسوزانی و آرام کنی؟ تا کی این کار را ادامه خواهی داد؟