شمارهٔ ۱۲۶۷
کُشتی ز بس انتظار تا کی
ای یار فریب یار تا کی
رخساره به خونِ دیده رنگین
از دستِ تو ای نگار تا کی
با ما نه قرار داده بودی
صبرِ دل بی قرار تا کی
فریاد ز روزگارِ هجران
بیدادیِ روزگار تا کی
من تا به میان فتاده در خون
نا بوده تو در کنار تا کی
من مست چو بلبلان و محروم
زان نرگس پر خمار تا کی
ای نور دو دیده ی نزاری
تا چند ز انتظار تا کی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کُشتی ز بس انتظار تا کی
ای یار فریب یار تا کی
هوش مصنوعی: ای دوست، از بس در انتظار ماندهام، تا کی باید به فریب تو ادامه دهم؟
رخساره به خونِ دیده رنگین
از دستِ تو ای نگار تا کی
هوش مصنوعی: چهرهام به خاطر اشکهایم از عشق تو رنگین شده است، تا کی باید این وضعیت را تحمل کنم ای معشوق؟
با ما نه قرار داده بودی
صبرِ دل بی قرار تا کی
هوش مصنوعی: تو هیچ قولی به ما نداده بودی که این دل بیقرار را تا کی باید تحمل کنم.
فریاد ز روزگارِ هجران
بیدادیِ روزگار تا کی
هوش مصنوعی: فریاد میزنم از غم روزهای دوری و بیعدالتی زمان، وای که تا کی باید این وضعیت ادامه پیدا کند؟
من تا به میان فتاده در خون
نا بوده تو در کنار تا کی
هوش مصنوعی: من درگیر مشکلات و دردهایم هستم و تو هنوز در کنار من نیستی. تا چه زمانی باید این وضعیت ادامه داشته باشد؟
من مست چو بلبلان و محروم
زان نرگس پر خمار تا کی
هوش مصنوعی: من مانند بلبلان مست و شیدا هستم و از جاذبههای آن نرگس افسونگر محروم ماندهام. این وضعیت کِی به پایان خواهد رسید؟
ای نور دو دیده ی نزاری
تا چند ز انتظار تا کی
هوش مصنوعی: ای نور چشمم، ای عزیزم، تا چند وقت باید منتظرت بمانم؟