شمارهٔ ۱۲۵۶
حرام بر من اگر بی تو میزنم نفسی
و گر ز چشم پر آبم نمیرود ارسی
مرا هوس به سر کوی توست جان دادن
تو را چه سر که نه در هر سری بود هوسی
تو هم چو روحی و من همچو قالب بیجان
بمانده بی تو و جز با تو نیستم نفسی
ز چارچوب طبیعت خلاص میخواهم
چو من که دید گرفتار بلبل قفسی
مرا به شیفتگی سرزنش مکن یارا
که هیچ گونه ندارم به صبر دسترسی
اگر شکیب ندارم شکست مکنید
چگونه صبر کند بر فراق دوست کسی
نزاریا اگرت سر ز دست دل برود
در این قدم به سر افتادهاند چون تو بسی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حرام بر من اگر بی تو میزنم نفسی
و گر ز چشم پر آبم نمیرود ارسی
هوش مصنوعی: اگر بدون تو نفس بکشم، برایم حرام است و اگر از اشک چشمانم چیزی کم نشود، هیچ دردی از دل نخواهد رفت.
مرا هوس به سر کوی توست جان دادن
تو را چه سر که نه در هر سری بود هوسی
هوش مصنوعی: من آرزوی حضور در کوی تو را دارم، اما جان دادن برای تو چه فایدهای دارد، در حالی که در دل هر کسی اشتیاقی به تو وجود ندارد.
تو هم چو روحی و من همچو قالب بیجان
بمانده بی تو و جز با تو نیستم نفسی
هوش مصنوعی: تو مانند روحی هستی و من مثل قالبی بیجان که بدون تو باقی ماندهام. من بدون تو نفس نمیکشم و با تو هستم.
ز چارچوب طبیعت خلاص میخواهم
چو من که دید گرفتار بلبل قفسی
هوش مصنوعی: من میخواهم از محدودیتهای طبیعی رهایی یابم، همانطور که بلبل گرفتار قفسی را دیدهام.
مرا به شیفتگی سرزنش مکن یارا
که هیچ گونه ندارم به صبر دسترسی
هوش مصنوعی: دوست عزیز، مرا به خاطر شیفتگیام سرزنش نکن، زیرا هر نوع صبری برای کنترل احساساتم ندارم.
اگر شکیب ندارم شکست مکنید
چگونه صبر کند بر فراق دوست کسی
هوش مصنوعی: اگر نتوانم صبر کنم و شکست بخورم، چگونه کسی میتواند بر دوری یار تحمل کند؟
نزاریا اگرت سر ز دست دل برود
در این قدم به سر افتادهاند چون تو بسی
هوش مصنوعی: اگر دل از دست برود، در این قدم افرادی چون تو که شبیه به تو هستند هم به این وضعیت دچار شدهاند.