گنجور

شمارهٔ ۱۲۵۱

چه باشد ار به ملاقات چاره‌ای سازی
مرا شبی دگر از رویِ لطف بنوازی
نیازمندِ توییم و تو را به حسن و جمال
مسلّم است اگر بر جهانیان نازی
به ناز بر همه عالم مفاخرت کردن
تو را رسد که برون می‌پری به طنّازی
نهاده‌ایم سرِ بندگیّ و گردنِ طوع
چو زلف، بر ضعفا پس مکن سرافرازی
بدیع کی بود از بدعت تو دل بردن
غریب کی بود از غمزه تو غمازی
مکن به کام عدو دوستان مخلص را
روا مدار که با مستحق نپردازی
مرا طمع به وصالِ تو محض نادانی‌ست
که را رسد که کند با تو جز تو انبازی
هنوز اگر تو تویی چون نزاری مسکین
بسی دگر را از خان و مان براندازی
نصیحتی کنم ای دل تو را ز من بشنو
ببین که چیست جز او هر چه هست در بازی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه باشد ار به ملاقات چاره‌ای سازی
مرا شبی دگر از رویِ لطف بنوازی
هوش مصنوعی: اگر مقدر باشد که به دیدارم بیایی، شبی دیگر با لطف و مهربانی به من محبت کنی.
نیازمندِ توییم و تو را به حسن و جمال
مسلّم است اگر بر جهانیان نازی
هوش مصنوعی: ما به تو نیازمندیم و زیبایی و نیکی تو بر همگان ثابت است، اگر بخواهی می‌توانی بر جهانیان فخر کنی.
به ناز بر همه عالم مفاخرت کردن
تو را رسد که برون می‌پری به طنّازی
هوش مصنوعی: تو لایق این هستی که با ناز و دلخوشی به همه موجودات فخر بفروشی، چون که به زیبایی و طنازی از دیگران متمایزی.
نهاده‌ایم سرِ بندگیّ و گردنِ طوع
چو زلف، بر ضعفا پس مکن سرافرازی
هوش مصنوعی: ما سر خود را به کِرنش و خضوع فرود آورده‌ایم و به نرمی و اطاعت مانند موی نرم، پس ای کسی که در جایگاه برتری هستی، به ضعفا فخر نکن.
بدیع کی بود از بدعت تو دل بردن
غریب کی بود از غمزه تو غمازی
هوش مصنوعی: شگفتی چیست وقتی کسی از دلخوشی‌های تو دل می‌بَرَد؟ و غمگینی از چشمان تو چیست وقتی دل کسی غمگین است؟
مکن به کام عدو دوستان مخلص را
روا مدار که با مستحق نپردازی
هوش مصنوعی: دوستان وفادار را به خاطر رضایت دشمنان فدای آنان نکن، زیرا که تو نباید حق کسی را به ناحق نپردازی.
مرا طمع به وصالِ تو محض نادانی‌ست
که را رسد که کند با تو جز تو انبازی
هوش مصنوعی: طمع به این‌که به تو برسم تنها از روی نادانی است، زیرا چه کسی می‌تواند با تو همسری کند جز خودت؟
هنوز اگر تو تویی چون نزاری مسکین
بسی دگر را از خان و مان براندازی
هوش مصنوعی: اگر تو همچنان همان شخص هستی که ناامید و بیچاره است، پس ممکن است باعث رنجش و اخراج بسیاری از دیگران از خانه و زندگی‌شان شوی.
نصیحتی کنم ای دل تو را ز من بشنو
ببین که چیست جز او هر چه هست در بازی
هوش مصنوعی: ای دل، من نصیحتی برای تو دارم. به حرف‌های من توجه کن و ببین که جز او (خدا) هیچ چیز دیگری در این دنیا واقعی نیست و همه چیز دیگر فقط یک بازی است.