شمارهٔ ۱۲۴۹
گرم به کینه بسوزی وگر به مهر بسازی
ز بندگان مطیعم حقیقتی نه مجازی
اگر در آتش سوزانم از تو باک نباشد
که پاک تر شود آن زر که بیشتر بگدازی
خوش آمدی که حیاتی به تازگی به وجودم
درآمد از رخت ای غیرتِ بتانِ ترازی
همه سعادت و صحّت که آمدی به عیادت
ندانم این چه خداوندی است و بنده نوازی
ز روی خوب نباشد غریب خوی خوش آری
در آفرینش حق رمزها بود نه به بازی
به خُلق می سزد او بر فرشته فخر نمایی
به حسن می رسدت گر بر آفتاب بنازی
محلّ قدر تو چون داند از قیاس نزاری
چو در اُمتیان عجم لفظ و استعارت تازی
شمارهٔ ۱۲۴۸: زبان دراو مکش ای بی بصر به دست درازیشمارهٔ ۱۲۵۰: شبی گر اتّفاق افتد که با ما خلوتی سازی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرم به کینه بسوزی وگر به مهر بسازی
ز بندگان مطیعم حقیقتی نه مجازی
هوش مصنوعی: اگر با کینه و نفرت بسوزی یا با عشق و محبت بسازی، از بندگانی که اطاعت میکنند، حقیقتی واقعی به دست میآوری نه چیزی ساختگی.
اگر در آتش سوزانم از تو باک نباشد
که پاک تر شود آن زر که بیشتر بگدازی
هوش مصنوعی: اگر به خاطر تو در آتش بسوزم، نگران نیستم، زیرا این آتش باعث میشود که طلا کهنه و بیارزش، به طلا با ارزش و خالصتری تبدیل شود.
خوش آمدی که حیاتی به تازگی به وجودم
درآمد از رخت ای غیرتِ بتانِ ترازی
هوش مصنوعی: خوش آمدی که جلوهای تازه به جانم بخشیدی، ای غیرت زیبایانی که به تعادل آمدهای.
همه سعادت و صحّت که آمدی به عیادت
ندانم این چه خداوندی است و بنده نوازی
هوش مصنوعی: تمام خوشبختی و سلامت تو را زمانی که به دیدن من آمدی نمیدانم این چه نوع خدایی است که بندهاش اینگونه مهربان است.
ز روی خوب نباشد غریب خوی خوش آری
در آفرینش حق رمزها بود نه به بازی
هوش مصنوعی: از چهره زیبا نمیتوان انتظار داشت که همیشه خوبی و نیکویی را به ما ببخشد. در آفرینش حق شهادتها و نشانههایی وجود دارد که از طریق آنها متوجه عمق معنا میشویم، نه اینکه به سادگی و بازیچهای بنگریم.
به خُلق می سزد او بر فرشته فخر نمایی
به حسن می رسدت گر بر آفتاب بنازی
هوش مصنوعی: او به قدری زیباست که شایسته است فرشتهها به او افتخار کنند و همچنین اگر به زیباییات مغروری، بدان که زیباییاش از نور خورشید هم بیشتر است.
محلّ قدر تو چون داند از قیاس نزاری
چو در اُمتیان عجم لفظ و استعارت تازی
هوش مصنوعی: محل و مقام تو چگونه میتواند از مقایسه و سنجش شناختی داشته باشد در حالی که در میان اقوام عجم، کلام و واژههای عربی به کار میروند.