گنجور

شمارهٔ ۱۲۳۹

بر آن سرم که دگرباره در دهم صوری
صلا بگویم و عشّاق را دهم سوری
ولیک من به سرِ خود نمی‌توانم بود
که هست قاعده بر آمری و مأموری
مطیع امرمان و تعلیم را شده تسلیم
بلی نباشم نه معجبی نه مغروری
طبیبِ درد کسی دیگرست وگرنه به حق
من آن نی‌ام که ندانم علاجِ رنجوری
درون خانهی ظلمت بمانده‌ای زیرا
کسی برون نرود بی‌دلالتِ طوری
فسرده گو به تعصّب گمان مبر بر ما
که هست مستیِ ما از لعابِ انگوری
دگر به نسیهی آینده‌یی فریفته‌ام
در انتظارِ بهشتی و وعدهی حوری
کسی که مست ز خم‌خانهی الست آمد
از آن سپس نبود حاجتش به مستوری
بهشت و حور به معنی معین آمده است
چه غم اگر نشناسد ز غایت دوری
من آن کسم که شدم در حضور مستغرق
مدان مرا چو نزاری نزارِ مهجوری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر آن سرم که دگرباره در دهم صوری
صلا بگویم و عشّاق را دهم سوری
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که دوباره در آغوش عشق برگردم و آواهایی را بگویم که دل‌های عاشق را شاد کند.
ولیک من به سرِ خود نمی‌توانم بود
که هست قاعده بر آمری و مأموری
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به تنهایی در سر خود بمانم، زیرا این‌جا قواعدی وجود دارد که بر اساس آن، کسی هست که فرمان می‌دهد و کسی هم که فرمان‌بردار است.
مطیع امرمان و تعلیم را شده تسلیم
بلی نباشم نه معجبی نه مغروری
هوش مصنوعی: من خود را تسلیم تعلیمات و دستورات می‌دانم و نه در غروری غرق هستم و نه به خودم می‌بالم.
طبیبِ درد کسی دیگرست وگرنه به حق
من آن نی‌ام که ندانم علاجِ رنجوری
هوش مصنوعی: شخصی که درمان درد دیگری را به عهده دارد، خود را از حال من بی‌خبر می‌داند؛ زیرا من به حق، آنقدر آگاه نیستم که راه چاره رنج و دردهای خود را بفهمم.
درون خانهی ظلمت بمانده‌ای زیرا
کسی برون نرود بی‌دلالتِ طوری
هوش مصنوعی: تو در تاریکی خانه مانده‌ای چرا که هیچ‌کس بدون نشانه‌ای از خداوند به بیرون نمی‌رود.
فسرده گو به تعصّب گمان مبر بر ما
که هست مستیِ ما از لعابِ انگوری
هوش مصنوعی: نگذارید از سر تعصب فکر کنید که ما به خاطر شراب انگور سرمست هستیم. ما از چیزهای دیگری سرمستیم.
دگر به نسیهی آینده‌یی فریفته‌ام
در انتظارِ بهشتی و وعدهی حوری
هوش مصنوعی: من در آینده‌ای که به آن امید دارم و در انتظار بهشتی و وعده‌ی حوری هستم، فریب خورده‌ام.
کسی که مست ز خم‌خانهی الست آمد
از آن سپس نبود حاجتش به مستوری
هوش مصنوعی: کسی که از میخانه وجود خودش مست و سرمست شده، دیگر نیازی به پنهان‌کاری و ستر ندارد.
بهشت و حور به معنی معین آمده است
چه غم اگر نشناسد ز غایت دوری
هوش مصنوعی: اگرچه بهشت و حور به شکل مشخصی تعریف شده‌اند، اما چه اهمیتی دارد اگر کسی از دوری و فاصله‌ی آنها بی‌خبر باشد؟
من آن کسم که شدم در حضور مستغرق
مدان مرا چو نزاری نزارِ مهجوری
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که در حال غرق شدن در عشق هستم، پس مرا مانند نزارِ تنها در حسرت نگذار.