شمارهٔ ۱۲۳۰
جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری
مکن عمارت اگر عاقلی که بر نخوری
ز روزگار همین بهره بس که در کنجی
حدیث کس ننیوشی و نامِ کس نبری
چو آدم از طلبِ گندمی مشو فرتوت
تو خود به ارز نیرزی جوی اگر بخری
دلِ شکسته به دست آوری درست کنم
به از سری که به عادت سویِ سجود بری
به جهدِ خلق نباشد قضای کُن فیکون
ز حکم رفته منال ار بهی ست ار بتری
مکوش و کوش که نه قاصری نه محترزی
مترس و ترس که نه ایمنی نه بر خطری
نشانِ باخبران بی خودی و بی خویشیست
هنوز بی خبری تا ز هیچ با خبری
هم از حجاب بود گر به دوست وامانی
چه می کنی و چه می بینی و چه می سپری
نزاریا برو و دامنی به دست آور
که کس بدو نرسیده ست جز به دست وری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری
مکن عمارت اگر عاقلی که بر نخوری
هوش مصنوعی: جهان به خاطر نسبتهای نادرست و مشکلات خانوادگی خراب شده است، پس اگر عاقل هستی، برای خودت بنایی نکن که گرفتار این مشکلات نگری.
ز روزگار همین بهره بس که در کنجی
حدیث کس ننیوشی و نامِ کس نبری
هوش مصنوعی: از زندگی همین قدر خوشی کافی است که در دنیای خود گوشهای داشته باشی که در آن به سخنان دیگران گوش ندهی و اسم هیچکس را نداشته باشی.
چو آدم از طلبِ گندمی مشو فرتوت
تو خود به ارز نیرزی جوی اگر بخری
هوش مصنوعی: اگر آدمی از خواستن و دنبال کردن یک چیز بیاهمیت و کم ارزش، پیر و فرسوده شود، باید بداند که ارزش واقعی خود را پیدا کند و در پی خریدن چیزهای بیارزش نرود.
دلِ شکسته به دست آوری درست کنم
به از سری که به عادت سویِ سجود بری
هوش مصنوعی: من دلی شکسته و آسیبدیده را به دست میآورم و آن را تعمیر میکنم، بهتر از سری است که به طور عادت به سمت سجده میرود.
به جهدِ خلق نباشد قضای کُن فیکون
ز حکم رفته منال ار بهی ست ار بتری
هوش مصنوعی: با تلاش مردم، تقدیر تغییر نمیکند، پس اگر سرنوشت به گونهای رقم خورده باشد، نباید از آن نوحی کرد، چه خوب باشد یا بد.
مکوش و کوش که نه قاصری نه محترزی
مترس و ترس که نه ایمنی نه بر خطری
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف تلاش کن و نگران موانع نباش، چون نه چیزی مانع توست و نه چیزی تهدیدت میکند. نترس و نگران نباش، زیرا نه امنیتی هست و نه خطری واقعی وجود دارد.
نشانِ باخبران بی خودی و بی خویشیست
هنوز بی خبری تا ز هیچ با خبری
هوش مصنوعی: نشانهٔ آگاهان این است که در بیخبری و بیهویتی بسر میبرند و هنوز آنقدر از دنیا بیخبرند که از هیچ چیز آگاهی ندارند.
هم از حجاب بود گر به دوست وامانی
چه می کنی و چه می بینی و چه می سپری
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به این اشاره دارد که اگر به دوست واقعی و محبتتان نزدیک شوید، عقل و درک شما تحت تأثیر قرار میگیرد. به این معنی که اگر از موانع و حجابها رها شوید و به دوستی نزدیک شوید، احساسات و تجربیات جدیدی را تجربه خواهید کرد که بسیار ارزشمند است. این نشان میدهد که رابطه صمیمانه با دیگران میتواند دیدگاه و زندگی شما را تغییر دهد.
نزاریا برو و دامنی به دست آور
که کس بدو نرسیده ست جز به دست وری
هوش مصنوعی: برو و دامن پاکی به دست بیاور که هیچکس به آن دست نیافته، جز کسی که خودش تلاش کرده است.