شمارهٔ ۱۲۲۷
اگر به مصلحت از پیش دوست برگذری
چرا به گوشه ی چشم از قفا نمی نگری
بدین شمایل و شکل از نقاب ممکن نیست
که آدمی به درآید چه آدمی که پری
وجودِ پاک تو با آب و گِل نیامیزد
بدان سبب که تو نورانیی و ما بشری
فرازِ سرو که دیده ست سیب و شفتالو
نگاه کن که چه پاکیزه ای و باروری
به طعنه گفتی تشنییع می زنی بر من
بلی پس از که تظلّم کنم چو دل تو بری
به خاکِ پایِ عزیزت که سر بهایِ من است
که از دو دیده به نزدیکِ من عزیزتری
اگر مشاهده کم اتّفاق می افتد
ز راهِ بینشِ خاطر همیشه در نظری
چرا رضا ندهد عاشقِ ریاضت کش
که گر ز دوست جدا شد به درد بیش تری
نزاریا به وفا حالیا جگر می خور
که هم ز اهلِ دلی آن بود که بر نخوری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر به مصلحت از پیش دوست برگذری
چرا به گوشه ی چشم از قفا نمی نگری
هوش مصنوعی: اگر به خاطر ملاحظات شخصی یا منافع خود، از دوستی دوری میکنی، چرا بهطور غیرمستقیم و به طور نیمنگاه از او دور نمیشوی؟
بدین شمایل و شکل از نقاب ممکن نیست
که آدمی به درآید چه آدمی که پری
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند از این ظاهر و نقاب عبور کند، زیرا کسی که شبیه پری است، نمیتواند به سادگی به عالم انسانی وارد شود.
وجودِ پاک تو با آب و گِل نیامیزد
بدان سبب که تو نورانیی و ما بشری
هوش مصنوعی: وجود خالص و ناب تو با خاک و گل درآمیخته نمیشود، چون تو نورانی هستی و ما انسانها هستیم.
فرازِ سرو که دیده ست سیب و شفتالو
نگاه کن که چه پاکیزه ای و باروری
هوش مصنوعی: به بلندی درخت سرو نگاه کن که سیب و شفتالو را میبیند؛ ببین چقدر این درخت پاک و پربار است.
به طعنه گفتی تشنییع می زنی بر من
بلی پس از که تظلّم کنم چو دل تو بری
هوش مصنوعی: تو با طعنه میگویی که به من اهانت میکنی، پس من باید از چه کسی شکایت کنم وقتی که دل تو پر از کینه است؟
به خاکِ پایِ عزیزت که سر بهایِ من است
که از دو دیده به نزدیکِ من عزیزتری
هوش مصنوعی: به خاک پای محبوبت که قیمت وجود من است، چون تو از هر چیزی که در برابر چشمانم است، برایم عزیزتری.
اگر مشاهده کم اتّفاق می افتد
ز راهِ بینشِ خاطر همیشه در نظری
هوش مصنوعی: اگر دیدارها کم پیش میآید، از طریق بصیرت و یاد همیشگی در ذهن، میتواند به آن پی ببری.
چرا رضا ندهد عاشقِ ریاضت کش
که گر ز دوست جدا شد به درد بیش تری
هوش مصنوعی: چرا عاشق زاهدی که به سختیهای زندگی عادت کرده است، راضی به جدایی از دوستش باشد، در حالی که جدایی از او او را به درد و رنج بیشتری میکشاند؟
نزاریا به وفا حالیا جگر می خور
که هم ز اهلِ دلی آن بود که بر نخوری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی وفادار بمانی، بهتر است حالا به دل خود فشار نیاوری و از غم و درد جدایی خود را مبرا کنی، زیرا کسانی که اهل دل هستند، دیگر از چنین زجرهایی نمیخورند.